مهدی شهریاری
بیخدایی یا همان آتئیسم در حالت کلی به معنای نپذیرفتن و باور نداشتن به هرگونه خدا، آفریدگار، انرژی برتر و فرا طبیعی است و در معنای جزء، عدم باور به امور غیرقابل مشاهده و ملموس است. واژه آتئیسم در انگلیسی از واژه یونانی «Atheos» که مفهوم بیخدایی دارد، گرفته شده است.
آتئیست ها در غرب پس از رنسانس با گسترش آزادی اندیشه و با توجه به مطرحشدن استدلالهای شک گرایانه درباره وجود خالق، به نبودن خدا ایمان آوردند. اگرچه بسیاری از آتئیست ها فلسفه سکولار را مطابق عقاید خود میدانند ولی برخلاف آن خود هیچ ایدئولوژی واحد و مشخصی در رابطه با مسلکشان ندارند.
آتئیسم، تنها یک طرز نگرش به جهان است، نه مکتب، دین یا ایدئولوژی. به همین دلیل است که یک آتئیست در کنار این بینش کلی خود یکی از جنبشهای فلسفی و یا ایدئولوژیکی را در کنار آن برمیگزیند، مثلاً یک آتئیست میتواند اگزیستانسیالیسم، اومانیست، لیبرالیسم، سوسیالیسم و.. . باشد. بسیاری از بیخدایان خود را نسبت به خداباوران کاملتر میبینند، بهطوریکه خود را ملزم به اثبات عقیدشان نمیدانند و بار اثبات و دلیل وجودیت خداوند را بر دوش خداباوران میاندازند.
برخی بیخدایان صاحبنام ازجمله برتراند راسل (Bertrand Russell )، کریستوفر هیچنز (Christopher Hitchens )، دنیل دنت (Daniel C. Dennett )، سم هریس (Sam Harris) و ریچارد داوکینز (Richard Dawkins )، با استناد به آنچه جنبههای مضر آموزهها و اعمال دینی میدانند به انتقاد از ادیان پرداختهاند. معمولاً جدل بیخدایان با مدافعان دین بر سر این است که آیا ادیان منفعت خاصی برای افراد و جامعه دارند؟
ابهام در تعاریف بیخدایی
تعریف بیخدایی را میتوان بستگی به درجه و اهمیتی که فرد برای خدا و خالق قائل است، بیان کرد که چنین تعریف گستردهای، نوزادان و کسانی که تا بهحال در معرض ایدههای خداباورانه قرار نگرفتهاند را هم شامل میشود! گاهی بیخدایی، نبود اعتقاد به وجود خدا و خالق تعریف میشود و گاهی بیخدایی، از زبان خداباوران تعریفی غیرازاین دارد، مثلاً رومیان باستان، مسیحیان را متهم به بیخدایی میکردند زیرا مسیحیان، خدایان پگان (Pgana) را پرستش نمیکردند؛ اما این برداشت از آتئیست بازهم دچار پارادوکس است و آتئیست به کلی تعریف غیر از خود میگیرد
انواع بیخدایی
بیخدایی عملی
در بیخدایی عملی یا همان اپاتئیسم (Apatyysm )، افراد مسائل و اتفاقات پیشآمده در زندگی و طبیعت را بدون دخالت خدا و الهیات میدانند. طبق نگرش این دسته از افراد وجودیت خدا انکار نمیشود ولی در عین حال غیرضروری و بیهوده تلقی میشود. ازگونه های بیخدایی عملی در جوامع علمی میتوان به طبیعتگرایی (naturalism ) «متافیزیک» اشاره کرد.[1]بیخدایی عملی درجات مختلفی را شامل میشود که عبارتاند از:
عدم انگیزه دینی و بیتأثیر خواندن نقش دین و خدا در رفتار؛
نادیده گرفتن خدا و دین در فعالیتهای فکری و عملی؛
بیتفاوتی و نبود هیچگونه علاقه به موضوع خدا و دین؛
بیاطلاعی از مفهوم خدایان؛
بیخدایی نظری
بیخدایی نظری (تئوریک) به ارائه دلایلی صریح علیه وجود خدا و خالق میپردازد و به دلایل رایج خداباوران پاسخ میدهد. بیخدایی نظری معمولاً یک هستیشناسی است. این در حالی است که خداباوران دلایل محکم و متقنی مانند برهان امکان و وجوب، برهان صدیقین و … برای اثبات خداوند آوردهاند. این نوع بیخدایی را میتوان به دستههای متعددی تقسیمبندی کرد ازجمله:[2]
وجودی
معرفت شناختی
متافیزیکی
منطقی
جمعیت شناسی بیخدایی
شمارش جمعیت بیخدایان جهان با ابهامات زیادی روبرو است. افراد مختلف، بیخدایی و واژگان مشابه را متفاوت معنی میکنند و به این جهت تعیین مرزی بین بیخدایی، باورهای غیردینی، ادیان ناخداباور و باورهای معنوی دشوار است. در بسیاری از این آمارگیریها هستند افرادی که خود را ندانم گرای بیخدا مینامند.[3] علاوه بر این، بسیاری از این آمارها افراد بیدین را شمارش میکنند، نه تعداد واقعی بیخدایان را. به همین علت این دو را در یک گروه میگذارند. برای مثال تحقیقات نشان میدهند که سریعترین نرخ رشد در بین گروههای اعتقادی مختلف در ایالاتمتحده برای گروههای «بدون دین» است. درحالیکه «بیدین» انواع بیخدایان، ندانمگرایان و خداباوران را شامل میشود.[4]
طبق نظرسنجی که در سال ۲۰۰۵ توسط موسسه یوروستات (Institute of Eurostat) انجام شد، ۵۲ درصد از شهروندان اتحادیه اروپا اظهار داشتند: «بر این باورند که خدا وجود دارد» و ۲۷ درصد پاسخ دادند که «باور دارند روح و نیروی زندگی وجود دارد.»[5] و ۱۸ درصد معتقد بودند«نه خدا، نه روح و نه نیروی زندگی وجود ندارد ». نتایج حاصل از این نظرخواهی در کشورهای مختلف بهطور گستردهای متفاوت بوده.به عنوان مثال ۹۵% مردم مالت به پرسشی مبنی بر باور به خدا پاسخ مثبت دادند اما درصد کسانی که در کشور استونی به این پرسش پاسخ مثبت دادند تنها ۱۶% درصد بودند. بررسیهای متعدد نشان دادهاند سوئد یکی از بزرگترین کشورهای بیخدای جهان است.
در سرشماری که در سال ۲۰۱۱ در بریتانیا انجام شد حدود ۱۴٫۱ میلیون نفر یعنی یکچهارم کل جمعیت اظهار داشتند که بیمذهب هستند، این آمار نسبت به سال ۲۰۰۱ افزایش ۶٫۴ میلیون نفری داشته است. طبق محاسبه انجمن انسانگرایی بریتانیا (BHA) تا سال ۲۰۱۸ مسیحیان در بریتانیا در اقلیت قرار خواهند گرفت.[6]
طبق یک نظرسنجی صورت گرفته توسط بیبیسی در سال ۲۰۰۴ معلوم شد که تعداد مردم آمریکا که به هیچ خدایی اعتقاد ندارند بین ۹-۱۰ درصد است.[7] نظرسنجی موسسه گالوپ در سال ۲۰۰۸ رقم کوچکتر ۶درصد را در خصوص افرادی که به هیچ خدا یا روحی باور ندارند نشان میداد.[8] جدیدترین گزارش ARIS در سال ۲۰۰۹ بیان داشت ۳۴٫۲ میلیون آمریکایی (۱۵ درصد) بی مذهب هستند که از آنها ۱٫۶ درصد خود را کاملاً بیخدا (۰٫۷ درصد) یا ندانمگرا (۰٫۹ درصد) توصیف میکنند که حدوداً دو برابر گزارش قبلی ARIS در سال ۲۰۰۱ بود.[9]
ندانم گرایی یا آگنوستیک
ندانم گرایی دیدگاهی است که دانستن درستی یا نادرستیِ برخی ادعاها و بهطور ویژه ادعاهای مربوط به امور فراطبیعی مانند الهیات، زندگی پس از مرگ، وجود خدا و یا حتی حقیقت نهایی را نامعلوم و در اساس ناممکن میداند. این اصطلاح برای نخستین بار توسط توماس هنری هاکسلی (Thomas Henry Huxley ) به مفهوم غیرقابلشناخت بودن ماوراء طبیعت بهکار رفت، اما پس از آن، در ادبیات فلسفی در معنای غیرقابلشناخت بودن جهان مادی بهکار میرود؛ که انواع ان عبارتند از:
قوی
ضعیف
اپاتئیسم
خداباوری ندانم گرایانه
خداناباوری ندانم گرایانه
تفاوت آگنوستیک و آتئیسم
آتئیسم یک اعتقاد است و به معنی نداشتن ایمان و اعتقاد به وجود خداوند، درحالیکه آگنوستیک (Agnostic) یک نگرش و به معنی نداشتن دانش کافی برای اثبات خداوند است. طبق این تعاریف ندانم گرا ها درعینحال هم میتوانند خداباور باشند و هم آن را نفی کنند. به همین دلیل آتئیست ها، افراد آگنوستیک را جزء جمعیت اندک خود به حساب میآورند و همین امر باعث افزایش نموداری جمعیت آتئیست ها در سراسر جهان بشود.
یهود و بی خدایی
بیخدایی یهودی نوعی بیخدایی است که در آن فرد از نظر نژادی یهودی است. چون امروزه یهودی بودن یک مؤلفه نژادی است نه یک دین. بسیاری از یهودیان فرد بیخدایی را که مادر یهودی داشته باشد، کاملاً یهودی میدانند زیرا یهودیت بر اساس شرع یهود از طریق نژاد و نه عقیده به خدا منتقل میشود. بسیاری از شاخههای یهودیت بر این باورند که اعتقاد به خداوند لازمه انجام عبادات یهودی نیست.
با توجه به تعاریف یادشده از انکار وجود خدا از طرف یهود و با استناد بر مؤلفههای شرع یهود، میتوان نتیجه گرفت که نگرش و بینش آتئیسم از نژاد یهود سرچشمه میگیرد. یهود در قرن بیست و یک دیگر نه یک دین بلکه یک نژاد بوده که افرادی با دین یهودی نیز در آن وجود دارند. یک نژاد کوچک و هدفمند.در تاریخ، یهودیان بسیاری وجود خدا را انکار کردهاند. از فیلسوف معروف یهود باروخ اسپینوزا (Baruch Spinoza) گرفته تا کارل مارکس (Marx ) – رهبر جنبش کمونیسم – و گلد میرا – رئیس جمهور سابق رژیم صهیونیستی – همگی وجودیت پروردگار را انکار کردند.
یهودیان مشهور آتئیسم
در دنیا تنها چهارده میلیون یهودی وجود دارد؛ هفت میلیون در آمریکا، پنج میلیون در آسیا، دو میلیون در اروپا و یکصد هزار نفر در آفریقا. طبق آمارها بیش از 50-درصد یهودیان آتئیست هستند.[10] در میان این افراد بسیاری جزء افراد مشهور و شناخته شده این قوم به حساب میآیند.[11]
ری کرزوایل[12]
ری کرزویل (Ray Kurzweil) نویسنده، مخترع و آیندهپژوه آمریکایی است. او در یک خانواده کاملاً یهودی بزرگشده است. او باور دارد نامیرایی تا سال 2050 دستیافتنی است؛ و در این راه قائل به تکنولوژیهایی همچون نانوروباتهای تعمیرکنندهی بدن هست. کرزوایل روزانه بالغ بر ۱۵۰ قرص دارویی مصرف میکند تا فرایند پیری بدن خود را به تأخیر بیندازد. او ادعا میکند در طی بیست و دو سالی که دارو مصرف میکرده، تنها به اندازهی دو سال پیر شده است. این اظهارات او درباره جاودانگی انسان در این دنیا، نتیجهای جز انکار خداوند ندارد.
برتراند راسل
فیلسوف، جامعهشناس و فعّال صلحطلب بریتانیایی بود که در قرن بیستم میزیست. پدرش، جان راسل، لرد آمبرلی که مردی بیدین بود نیز از اشراف زادگان محسوب میشد. برتراند راسل یکی از مشهورترین فیلسوفان خداناباور قرن بیستم؛ و از منتقدان برجسته اعتقاد و عمل مسیحی بوده است. پارهای از نوشتههای وی در این زمینه در کتابی تحت عنوان «چرا مسیحی نیستم؟» جمعآوری شدهاند. راسل در پاسخ به سؤال «من یک خداناباورم یا یک ندانم گرا؟» میگوید:[13]
به عنوان یک فیلسوف، اگر بخواهم برای شنوندههای فلسفه محض سخن بگویم باید بگویم که خود را یک ندانم گرا توصیف میکنم چرا که فکر نمیکنم برهانی قاطع وجود داشته باشد که کسی بتواند اثبات کند که خدایی وجود ندارد. از سوی دیگر اگر بخواهم برای افراد معمولی در خیابان اثری صحیح بگذارم فکر میکنم که باید بگویم من یک خداناباور هستم چرا که وقتی میگویم نمیتوانم اثبات کنم که خدایی وجود ندارد مجبورم که همچنین به همانسان بگویم که نمیتوانم اثبات کنم که خدایان هومری وجود ندارند.
ریچارد داوکینز
ریچارد داوکینز (Dawkins Richard ) استاد دانشگاه، رفتارشناس بریتانیایی و نویسنده کتاب «تکامل و آفرینش» است. او از منتقدان بزرگ آفرینش گرایی و یک بیخدای مشهور است. برخی او را بیخدایی ستیزهجو خطاب میکنند. به نظر داوکینز ایمان یکی از بزرگترین آفتهای جهان است و ان را مانند آبله میداند با این تفاوت که ریشهکنی ایمان بسیار دشوارتر است.[14]
هشدار رشد خدا ناباوری در ایران
یهودیان به وسیله جنگ نرم و با بهرهگیری از زمینه دلزدگی جوانان در مقوله سوءاستفاده از دین، بهصورت متمرکز و سازماندهیشده به تئوریزه کردن خدا ناباوری در میان جوانان پرداخته و با ترجمه و طرح نوشتهها و اشکالات وارده از سوی خداناباوران در غرب، سعی در تثبیت این نوع عقیده در میان اعضای ایرانی شبکههای اجتماعی دارند. در این باره و شبهه افکنی های صورت گرفته جای خالی نهادهای حکومتی و دینی حس میشود همانطور که مقام معطم رهبری در دیدار اخیر خود با طلاب بحث فضای مجازی و شبهه افکنی را مطرح نمودند.
جمعبندی
خدا ناباوری، ندانم گرایی، شک گرایی و… تماماً از تلاش یهود و صهیونیست برای تضعیف ایمان و باور انسانها به یگانگی خداوند نشأتگرفته است. نژاد یهود به دلیل اعتقاد نداشتن به دین سعی در ترویج فرهنگ سکولاریسم و نگرش بیدینی در سرتاسر جهان دارد. در عصر حاضر افراد نوظهور یهودی سعی در القای خدا ناباوری جدید در بین جوانان دارند. خداناباوران جدید بر این عقیدهاند که مذهب ارتباطی به اخلاقیات ندارد. این افراد از طریق نوشتن کتاب های عامه پسند، شبکه های اجتماعی، سینما و مطرح کردن سوالات شبهه انگیز سعی در کاشتن نطفه بیدینی در دل دینی داران دارند که جوانان سرزمین ما هم از این قاعده مستثنا نیستند!
منبع: http://haadi.ir/