عنوان: تأثیر ملاحظات هويتي بر مناسبات آمريكا و عربستان سعودي در غرب آسيا
نویسندگان: پوریا پروانه و رضا خراساني
ویراستار: زهرا خانیانی
پدیدآورنده: اندیشکدۀ روابط بینالملل و اندیشکده صنایع نرم
تعداد: 1000 نسخه نوبت چاپ: اول/ 1399
قیمت: 200 هزار تومان
خلاصه کتاب:
اندیشکده روابط بین الملل: ایالات متحدۀ آمریکا و عربستان ازجمله مهمترین بازیگران فرامنطقهای و منطقهای در خاورمیانه به شمار میآیند و بخش عمدهای از پارامترها و متغیرهای استراتژیک منطقهای بهواسطۀ نوع عملکرد و بازیگری و همچنین نحوۀ تعامل آنها در محیط منطقهای شکل میگیرد. روابط این دو کشور از آغاز شکلگیری عربستان سعودی و از سال 1932 تاکنون روابطی استراتژیک و مستحکم بوده است که بسیاری از تحلیلگران از آن بهعنوان «معادلۀ نفت در برابر امنیت» یاد کردهاند. درواقع، ایالات متحدۀ آمریکا و عربستان سعودی در طول قرن بیستم دارای منافع متقابل مهمی بودهاند که از طریق روابط دوستانه و باثبات آنها تأمین شده است و عربستان سعودی بهعنوان یکی از قدیمیترین کشورهای مستقل منطقه پس از استقلال همواره موردتوجه آمریکا قرار گرفته است؛ بهطوریکه در طول جنگ سرد نیز، عربستان در چارچوب سیاست دوستونی نیکسون و در راستای تأمین منافع آمریکا در منطقۀ خلیجفارس، یکی از متحدان استراتژیک ایالات متحده در کنار شاهنشاهی ایران بود. عمق این روابط تا بدان حد بود که حتی اختلافاتی نظیر جنگ با رژیم صهیونیستی و تحریم نفتی غرب، صلح سوریه و… بر این روابط تأثیر نگذاشت. لیکن با ورود به قرن بیستویکم، شاهد فرازوفرودهای قابلتوجهی در روابط دو کشور هستیم.
آنچه در این میان حائز اهمیت است، توجه به این نکته است که عملکرد و سوگیري کشورها بهعنوان نافذترین کنشگران عرصۀ جهانی را میتوان بازتابی از شرایط داخلی و فضاي بینالمللی دانست. این امر بیانگر درهمتنیدگی عناصر اجتماعی، کیفیت دولتها و ساختار نظام جهانی است که بر روابط کشورها و سیاست خارجی و امنیتی آنها در قبال هم تأثیرگذار است. در این میان، بخش قابلتوجهی از مسائل مربوط به واگرایی میان دو کشور معطوف به ملاحظات هویتی آنها است؛ زیرا هرچه موضوعات معتنابه در روابط دو کشور صبغۀ هویتی داشته باشد، واگرایی میان دو کشور بیشتر میشود.
بر همین اساس، رویکرد سیاست خارجی ایالات متحدۀ آمریکا در قبال منطقۀ خاورمیانه و بهطور خاص عربستان سعودی، بهعنوان موضوع این کتاب نیز تحتتأثیر متغیرهای داخلی (احزاب سیاسی حاکم، لابیها، کارتلها و…) و منطقهای و بینالمللی حاکم قرار داشته است. این امر در حالی است که خاورمیانه بهواسطۀ جاذبههاي منحصربهفردش همواره از اعتبار کلیدي در پهنۀ سیاست خارجی آمریکا برخوردار بوده است.
بر همین اساس، درحالیکه طی جنگ سرد، ایالات متحده مبارزه با کمونیسم را در قالب ایجاد، تداوم و حمایت از ثبات سیاسی سرلوحۀ سیاست خارجی خود قرار داد، استلزامات نظام دوقطبی، ایالات متحده را ناچار ساخت حمایت از دیکتاتورهاي خاورمیانه را تحت هر شرایط تضمین کند. لیکن دوران پس از جنگ سرد و بروز تحولات ساختاري در نظام بینالملل، مبارزه با تروریسم و ایجاد جهانی امن براي دموکراسی را ناگزیر میساخت. در کنار روابط گستردۀ دو کشور که در آن نفت و امنیت دو حلقۀ اصلی زنجیر نزدیکی بین دو کشور را تشکیل دادهاند، پس از وقوع حوادث ۱۱ سپتامبر 2001، روابط این دو با فرازونشیب خاصی همراه بود، بهطوریکه در نتیجۀ این حادثه نوعی سردی در روابط دو کشور ایجاد شد که در تاریخ روابط بین دو کشور سابقه نداشت؛ اما در کنار آن، روابط همچنان ادامه یافت.
ریشۀ اصلی وضعیت یادشده را باید در پیامدهای پافشاری آمریکا بر رویکرد مبارزه با تروریسم از یک سو و از سوی دیگر بر جهتگیری عربستان مبنی بر حداکثرسازی نقش و میزان اثرگذاری بر تحولات منطقهای جستوجو کرد، بهخصوص آنکه سیاست خاورمیانهاي آمریکا در یک دهۀ اخیر مبتنی بر اشاعۀ دموکراسی در منطقه بوده است و کمترین تأثیر را این سیاست در بین کشورهاي مطرح منطقه، بر عملکرد حکومت عربستان داشته و این کشور همچنان صاحب یکی از نامأنوسترین سیستمهاي حکومتی با ارزشهای دموکراتیک است. از طرفی، با روی کار آمدن حکومت دموکراتها در آمریکا، روابط دو کشور با واگرایی بیشتری همراه بوده است. در این میان شاید اولین نشانۀ بزرگ تضعیف بزرگ جایگاه عربستان در آمریکا مربوط به سال 2016 بود؛ زمانی که کنگره قانونی را تصویب کرد و به خانوادههای قربانیان حملات ۱۱ سپتامبر اجازۀ شکایت از عربستان را داد و این قانون بهرغم لابیگری شدید علیه آن تصویب شد. از طرفی، سیاستهای اقتصادی ایالات متحدۀ آمریکا و نیز روابط این کشور با سایر بازیگران منطقهای در خاورمیانه و از سوی دیگر، رویکرد سیاسی و امنیتی عربستان در قبال مسائل منطقهای که بخشی از آن را میتوان متأثر از تغییر رهبران سیاسی این کشور دانست، نقش مهمی در تضعیف همگرایی آمریکا و عربستان و شکاف در روابط این دو کشور داشت. در این میان آنچه بیش از همه در این مسئله قابلتوجه مینماید، تفاوتهای هویتی و تأثیر آن بر سیاست خارجی این دو بازیگر است. درواقع، باورهای ناشی از هویت هریک از بازیگران سیاسی از مهمترین عوامل شکلدهندۀ سیاست خارجی آنها به شمار میرود و این امر خود را در مسائل مهم منطقهای و نیز بینالمللی نشان میدهد. در این میان، ایالات متحدۀ آمریکا و نیز عربستان سعودی با برخورداری از منابع هویتبخش متفاوت و راهکارها و دیدگاههایی متفاوت در برابر مسائل مهم منطقهای و بینالمللی همچون مفهوم و ماهیت تروریسم و افراطگرایی، مسئلۀ فلسطین، نگرش به ایران، دموکراسی و حقوق بشر و… در قالب برخی از این مسائل به نوعی تضاد آرا و نیز تقابل سیاسی در برخی برهههای زمانی رسیدهاند و این مسئله زمینۀ واگرایی آنها را ممکن ساخته است. بر این اساس، کتاب پیش رو بر آن است تا به بررسی و تحلیل عوامل هویتی مؤثر بر واگرایی آمریکا و عربستان سعودی در منطقۀ غرب آسیا از 2011 تا 2019 بپردازد.
نقد و بررسیها
هنوز بررسیای ثبت نشده است.