عنوان: تأملی در گفتمان هویتی گروه تکفیری داعش
تالیف: فائزه قاسمی
پدیدآورنده: اندیشکدۀ روابط بینالملل با همکاری اندیشکده صنایع نرم
نوبت چاپ: اول/ 1399
تلفن مرکز پخش: 09125645463
قیمت: 130 هزار تومان
قطع: رقعی
تعداد صفحات: 133
اندیشکده روابط بین الملل: تحولات پس از جنگ آمریکا علیه عراق و پس از آن، مسائل مرتبط با قدرت گرفتن ایران و جنگ داخلی سوریه، اهداف و دستاوردهای القاعده بهعنوان مهمترین و اصلیترین گروه افراطگرای تکفیری اسلامی (Chaliand& Blin,2007: 317) را برای بخشی از باورمندانش کمارزش ساخت. بهاینترتیب، دیگر بخشی از دیدگاههای گروه القاعده که زمانی برای گروههای تکفیری مسلمان پیشرو محسوب میشد، بسیاری از تکفیریها را راضی نمیساخت. گروه القاعده دیدگاهی سلبی نسبت به تغییر جهان اتخاذ کرده بود و مهمترین هدف خود را تضعیف و از بین بردن قدرتهای غربی و حامیانشان در کشورهای اسلامی معرفی میکرد (Roy,2006: 6)، درحالیکه سالهای پس از جنگ عراق در 2003، مسائل جدیدی را فراروی تکفیریها قرار میداد و طی این مدت در روشها، دیدگاهها و عملکرد بخش وسیعی از تکفیریهای جهادی تحول مهمی رخ داد.
ناتوانی القاعده در دستیابی به اهدافش که بیشتر بهدلیل مبارزات جدی کشورهای غربی علیه این گروه ایجاد شده بود، تکفیریها را نه به پشتیبانی بیشازپیش از القاعده که به گذار از آن تشویق میکرد. این تحول همزمان با جنگ داخلی در سوریه و افزایش نفوذ ایران در عراق، مسئلۀ ایران و تشیع را در مرکز توجه قرار داد. از سویی، ایران نفوذ روزافزونی در منطقه پیدا میکرد و از سوی دیگر تشیع بهمثابۀ یک گفتمان قدرتمند در یمن، بحرین و حتی عربستان در سالهای پس از بهار عربی بهعنوان یک نیروی ناراضی و انقلابی مطرح میشد. این مسئله گروههای مختلفی را به رویارویی با تشیع کشانید، بهنحویکه به برساخت و بازمفصلبندی گفتمانی جدید در منطقه حول محور ضدیت با تشیع انجامید.
علاوه بر طرح مسائلی چون «هلال شیعی» که نخست از سوی امیر اردن (Barzegar,2008: 87) و پس از آن از جانب بسیاری از رسانهها و تحلیلگران مطرح شد و فضایی که علیه ایران و آنچه «نفوذ تشیع ایرانی در کشورهای منطقه» نامیده میشود به وجود آمد، گروهها و کنشگران عمدتاً ضددولتی نیز در ساخت و بازمفصلبندی گفتمان ضدشیعی که پیشتر نیز در منطقه وجود داشته است، پرداختهاند.
مهمترین این کنشگران ضددولتی را گروههای تکفیری سنیمذهب تشکیل میدهند. همانند تکفیریهای شیعه، تکفیریهای اهل تسنن نیز به گروهی از مسلمانان یا اهل قبله که با باورهای آنان در تعارض باشند، نسبت کفر میدهند. برای فقه تکفیری سه دوره وجود دارد: دورۀ نخست تکفیر در ادبیات سنتی اهل سنت است که تساهل بیشتری را برمیتابد، دورۀ دوم به دورۀ رشد و رونق القاعده بازمیگردد و دورۀ سوم دورۀ بروز گروههای متعدد تکفیری چون دولت اسلامی در عراق و شام یا داعش[1] است که در برابر القاعده و گروههای سنتی تکفیری قرار گرفت (فیرحی، 1394 الف).
داعش بهعنوان مهمترین گروه تکفیری نسل سوم، این فرصت را داشت که چرخش در اهداف خصمانۀ خود را در فضای عراق و سوریه اعمال کند. ظهور اولیۀ داعش – که آن زمان به نام القاعدۀ عراق نامیده میشد – به سال 2006 و قدرت گرفتن ابومصعب زرقاوی و همفکرانش در عراقِ پس از جنگ آمریکا علیه رژیم صدام بازمیگردد. در سال 2006، قدرت زرقاوی بیش از هرچیز متکی به نیروهای عراقی ناراضی از سقوط صدام حسین، بعثیها و عراقیهای ناراضی از قدرت گرفتن شیعیان در فضای ایجادشده پس از حملات آمریکا و متحدانش بود. در آن زمان، دورهای از درگیریهای فرقهای عراق را دستخوش ناآرامی کرد. بااینهمه، مساعد نبودن وضعیت منطقهای و ثبات در بیشتر کشورهای خاورمیانه سبب شد این جنگ بیش از هرچیز به درگیری داخلی محدود بماند؛ اما فرقهگرایی در دولت نوری مالکی و نیز جنگ داخلی سوریه، خلأ قدرتی را ایجاد کرد که به تکفیریهای افراطگرا، حیات دوباره داد.
کسانی چون پلهام[2] (Pelham, 2008) شکلگیری جنگی فرقهای در عراق را پیش از خروج نیروهای آمریکایی از این کشور، پیشبینی کرده بودند، بااینهمه، برای جدی تلقی کردن چنین حجمی از خشونتطلبی و قدرت یافتن گروهی تندرو تنها نیاز به ورود به سال 2014 و اوجگیری قدرت دولت اسلامی عراق و شام یا بهاختصار داعش[3] بود. در این زمان داعش تلاش زیادی برای تصرف مثلث سنی – بعقوبه، رمادی و تکریت – و دیگر مناطق عراق و سوریه برای برپایی و احیای خلافت اسلامی صورت داد.
از دید کسانی چون کردسمن، بیدل و دیگران (Cordesman & Khazae,2013؛ Biddle& et al,2012)، خروج نیروهای آمریکایی از عراق، بهار عربی در خاورمیانه و بهویژه بیثباتی و جنگ داخلی در سوریه، فرصت را برای تقویت گروههای تروریستی آماده ساخت و در چنین فضایی بود که ابوعمرالبغدادی رهبر القاعدۀ عراق و پس از وی ابوبکر البغدادی، گروه خلافت اسلامی شام و عراق یا داعش را شکل دادند.
داعش سال 2014، دست به اقدامات تهاجمی زیادی زد و در غالب موارد پیروز بود. این پیروزیها نهایتاً این گروه را به یکی از اصلیترین قدرتها در میان گروههای تروریست اسلامی تبدیل کرد. بهنحویکه بسیاری از اعضای گروههای رقیب به داعش پیوستند. افراطیهای تکفیری که تا آن زمان حول محور القاعده فعالیت میکردند، بهسمت گفتمان تکفیری جذب شدند که داعش ترسیم میکرد. بهنحویکه داعشِ پیشتر محلی، اکنون از فضاهای متعددی در منطقه و حتی سطح جهانی تغذیه میشود. این مسئله نشان میدهد که تصویر، ایدئولوژی و طرز عمل این گروه برای بخش وسیعی از تکفیریها در منطقه و فراتر از آن جذابیت یافته است.
این گروه اکنون فرهنگ و زبانی را شکل داده که عناصر پیشتر ناهمگون و بههمنابستهای را در هم میتند. شیوۀ جدید، ترکیببندی عناصری را به نمایش گذاشته که پدیدۀ جدید و پیچیدهای – از خشونت بیمحابا، اسلام مدرن بنیادگرا، فرقهگرایی متأثر از تاریخ معاصر و گذشتۀ عراق، سلفیۀ عربستان و خواست تشکیل خلافت اسلامی – در گفتمان تکفیری افراطگرا ایجاد کرده است. بااینهمه، همانطور که گفته شد یکی از مهمترین تغییرات در تفکر افراطگرایی منطقه، تغییر دشمن یا دستکم اولویتبندی دشمنان است. برای سلف داعش، یعنی القاعده در تقسیمبندی دشمن به دشمن دور (کفار/ غرب/ آمریکا/ اسرائیل/ دیگری دور/ دشمن خارج اسلام) و دشمن نزدیک (دولتهای سکولار کشورهای اسلامی/ گروههای سکولار منطقه/ شیعیان و دیگریهای داخلی اسلام)، اولویت به دشمن دور داده شده و مهمترین دشمن آمریکا قرار گرفته بود (Watts,2014)، (Bayman&Williams,2015)، (Challand,2015) و (Al Shishani,2013).
طی یک دهۀ اخیر بر میزان و گسترۀ جغرافیایی شیعهستیزی در منطقۀ خاورمیانه افزوده شده است. چنین حجمی از حملات کلامی و غیرکلامی گروههای تکفیری علیه تشیع کمنظیر است. داعش در عراق و سوریه در حال نبرد با دو دولت بشار اسد – بهعنوان یک علوی – و دولت مالکی / حیدرالعبادی – بهعنوان دولتی شیعی – است. در نبردهای خود علیرغم توصیههای مکرر رهبرانی چون اسامه بنلادن و ایمن الظواهری، بیش از هرچیز شیعیان و مردم غیرتکفیری عراق و سوریه را هدف حملات خود قرار داده است. برت، پژوهشگر بریتانیایی، خطر داعش برای غرب را در درجۀ دوم اهمیت میداند و مینویسد «اشتباه است که نسبت به مسئلۀ داعش تا این اندازه دید امنیتی داشته باشیم… . اینکه اجازۀ بازگشت جنگجویان اروپاییالاصل به کشورهایشان داده نشود، اشتباه است. تاکنون دیده نشده داعش یکی از جنگجویانش را از سوریه و عراق به اروپا برای اجرای عملیات تروریستی بفرستد. هرچند از هواداران خود که در کشورهای اروپایی بوده و توان هجرت به عراق و سوریه برای مبارزه را ندارند، میخواهد دستکم در همان کشوری که ساکن هستند، عملیاتی را انجام دهند» (Barrett,2015). برخلاف نادیده گرفتن غرب، داعش نوک پیکان حملات خود را مرتدها، مشرکان و کفار منطقه و در رأس آنها شیعیان قرار داده است (Fuller,2015؛ Al Shishani,2013؛ Jones,2014).
داعش در این افزایش حملات خود نمیتواند مانند یک دولت-ملت به منافع ملی خود برای حذف و نابودی یک گروه استناد کند. داعش گروهی اعتقادی و مذهبی است و اعمال خود را با توجیهات ایدئولوژیک قوی انجام میدهد. صرف زمان و هزینۀ هنگفت برای گروهی درگیر جنگ برای امور رسانهای نشان میدهد تا چه اندازه برای داعش مسئلۀ شکل دادن به گفتمانی منسجم و توجیهگر اهمیت دارد.
داعش در رسانههای خود شیعیان را بهعنوان مرتدها، سپاه صفوی، ایرانیها، مجوس و منافق، خصم خود به شمار میآورد. این گروه همچنین تهدیدات عملی و لفظی زیادی علیه ایران و شیعیان بهویژه در عراق و سوریه داشته است. حمله به مسجد امام صادق (ع) شیعیان کویت (تیرماه 1394)، حمله به مسجد شیعی شیبگنج در بنگلادش (آبان 1394)، مسجد شیعیان یمن (اسفند 1393)، بمبگذاری در مسجد شیعیان عربستان (مهر 1394)، قتلعام جوانان شیعه در شهرهای عراق و تهدید و بمبگذاری طی حضور شیعیان در عاشورا و اربعین ازجملۀ این موارد است.
سال 1396، با تضعیف داعش در جبهههای عراق و شام (بهویژه دو شهر استراتژیک موصل و رقه) نگاه این گروه بیشازپیش معطوف به دیگر نقاط جغرافیایی شده است و بهطور خاص بیش از گذشته نگاه و تمرکز خود را بر ایران و تشیع قرار داده است. انتشار فیلم ویدئویی علیه ایران و نیز چاپ نشریۀ فارسی رومیه نشاندهندۀ افزایش این تمرکز بر ایران و شیعه است.
همزمان با تلاش برای عملی ساختن باورهای تکفیری، مسائل سیاسی و اجتماعی منطقه و بهویژه تجربه اعضای این گروه و هممسلکانشان در دو کشور سوریه و عراق که نفوذ ایران را تجربه میکردند و هدایتهای گاهوبیگاه بخشی از سیاستمداران منطقه برای هل دادن دشمنی این گروه علیه منافع ایران و استفاده از آن برای جنگ نیابتی، سبب شده تا داعش به شیوهای که اکنون شکلگرفته، برساخته شود.
برای نشان دادن این ترکیب پیچیده از عوامل و سازهها کتاب حاضر به بررسی گفتمان این گروه بهعنوان یک گروه تکفیری افراطگرا و جهادی میپردازد. ازآنجاکه داعش بهصورت شبکهای عمل کرده و فاقد رهبری کاریزماتیک یا قدرتمندی است که چارچوبها، اهداف، روشها و اصول این گروه را مشخص کنند، مطالعه سخنان رهبران این گروه برای درک و فهم خواستهها و اهدافشان کفایت نمیکند. به همین دلیل نیاز به پژوهشی گفتمانی برای درک زبان و فهمی است که در میان اعضای این گروه در قبال دشمنی با تشیع شکلگرفته است.
[1]. Islamic state of Iraq and Levant
[2]. Pelham
[3]. Isis, isil
نقد و بررسیها
هنوز بررسیای ثبت نشده است.