عنوان: زمینههای ایجاد دولت مدرن قبل از مشروطه در ایران
مولف: بهاره حاجیپور
پدیدآورنده: اندیشکدۀ روابط بینالملل
نوبت چاپ: اول/ 1400
تلفن مرکز پخش: 09125645463
قیمت: 140 هزار تومان
قطع: رقعی
تعداد صفحات: 137
اندیشکده روابط بین الملل: دولت مدرن، یکی از دستاوردهای مهم تجدد در دوران جدید است. بنیادهای دولت مدرن که میتوان آنها را دولتهای ملی هم نامید، در عصر جدید برپایۀ مباحثی چون اقتدار مرکزی، تفکیک قوا، محدود شدن قدرت، وجود مرزهای مشخص، استقلال نسبت به نیروهای خارجی و نیز دیگر اقتدارهای داخلی قرار دارد و سرزمینی واحد واحدهای ملی را شکل میدهد. البته در این میان، سیر تحول دولتهای مدرن از دولتهای فئودالی به دولتهای مطلقه و از دولتهای مطلقه به مشروطه (در دو صورت مشروطۀ سلطنتی و حکومتهای جمهوری) در کشورهای اروپایی انجام شد و نهادهای سنتی در آن کشورها، خود را با شرایط و روزگار نو در دولتهای مدرن تطبیق دادند.
یکی از مهمترین مثالها برای اینگونه دولتها انگلستان بوده است که مشروطیت در این کشور از سدهها پیش با ایجاد مجلس لردها و بعداً مجلس عوام بسط یافت و با ملی شدن دولتها و تشکیل نهادهای جدید و بسط ایدههایی چون تفکیک قوا، راه برای ایجاد دولت مدرن باز شد. اما مسئله برای جوامعی مانند ایران تا حد زیادی تفاوت دارد. در ایران تشکیل دولت مدرن، بهمعنای دقیق آن تا عصر رضاشاه به تعویق افتاده بود. اگرچه ایران از عصر قاجار با دنیای جدید آشنا شده بود و این آشنایی موجب بسط ایدههای نو در زمینههای مختلف شده بود، درزمینۀ دولتسازی یا بهبیاندیگر، تشکیل دولت مدرن در ایران دچار مشکلاتی بود. اصلاحات گاهوبیگاه حکومت در عرصههای مختلف، بهخصوص در دورۀ ناصرالدینشاه زمینههایی بودند که دولت ایران برای گسترش پایههای دولت مدرن از آن بهره برد. اما این اصلاحات با چند مسئله مواجه بود که هم موجد و پیشبرندۀ آن بود و هم در برخی موارد از موانع آن. درمجموع، آشنایی با نوع حکومتداری در غرب و کشورهای اروپایی از طریق آگاهیهایی که به ایرانیان رسیده بود، مهمترین زمینه برای تحول در ساختار دولت به وجود آمد. افرادی چون امیرکبیر و سپهسالار و حتی خود ناصرالدینشاه کسانی بودند که در ادوار مختلف به این اصلاحات دست زدند و مستقیماً ساختار دولت را در نظر داشتند، اما موانع مهمتری در مقابل وجود داشت که دو مورد از این موانع را باید موردتوجه قرار داد: یکی استبداد و خودکامگی حکومت که بهصورت سنتی پادشاه با خودکامگی و بهصورت شخصی بر امور نظارت داشت و دولت را پیش میبرد و جایی برای نهادهای نو، حتی زمانی که آنها را به وجود میآورد، نمیگذاشت؛ و دیگری نظام سنتی دیوانسالاری در ایران بود که بهخاطر قدمت و کهنگی آن شاید بیش از عنصر خودکامگی شاه در مقابل تحول در ساختار و مدرن شدن آن میایستاد.
میتوان گفت کشمکش میان عنصرهای نو و کهنه در عصر قاجار در ساخت دولت، یکی از مهمترین زمینههای تشکیل نشدن دولت مدرن در ایران پیش از مشروطه بود و ساختی که بعدها در عصر رضاشاه به وجود آمد، در پناه قوانینی قرار داشت که مشروطیت ایجاد کرده بود. بخش مهمی از کشاکش میان ساختار خودکامه و سنتی دیوانسالاری ایرانی، با عناصر متجددی که وارد ساخت سیاسی آن شده بود، اصلیترین زمینههای تشکیل دولت مدرن را در ایران عصر قاجار، پیش از مشروطه تشکیل میدهند.
در این میان، بخشی از این عناصر مدرن توانستهاند با غلبه بر نظام خودکامه و ساخت دیوانسالاری سنتی، خود را بر ساخت دولت تحمیل کنند. بخشی از عناصر دیوانسالاری سنتی حتی تا سالهای پس از مشروطه و در عصر رضاشاه نیز ادامۀ حیات دادند و نسلی از همین دیوانیان سنتی بروکراتهای عصر رضاشاه و دولت مدرن را تشکیل دادند. عناصر خودکامه نیز گاه با عناصر مدرن همراه بودند و خود را اصلاح میکردند و گاهی هم در مقابل آن ایستادگی میکردند. همۀ این موارد زمینههایی هستند که این کتاب بهدنبال فهم آنهاست.
نقد و بررسیها
هنوز بررسیای ثبت نشده است.