عنوان: دیپلماسی اقتصادی و سیاستگذاریهای خارجی
ترجمه:پرهام پوررمضان، پرستش پوررمضان
پدیدآورنده: اندیشکدۀ روابط بینالملل با همکاری اندیشکده صنایع نرم
نوبت چاپ: اول/ 1400
تلفن مرکز پخش: 09125645463
قیمت: 170 هزار تومان
قطع: وزیری
تعداد صفحات: 176
دیپلماسی اقتصادیتجاری ریشه در سیاستگذاریهای خارجی ایالات دارد. اهمیت دیپلماسی نظامی یا دیپلماسی امنیت را نمیتوان انکار کرد؛ اما اگر کسی «صلح» را جدی بگیرد، باید بتواند سلسلهمراتب دیپلماسی را در کشور خود ایجاد کند.
دیپلماسی اقتصادیتجاری در ساخت روابط دوستانۀ میان ایالتها با یکدیگر از اهمیت بسیاری برخوردار است و این روابط میتوانند باعث توافقهای بینایالتی هم بشوند که در این صورت، ایالتها میتوانند با توجه به خطرات این توافقها و روابط دوستانه، تمامی این روابط را رد کنند و از ادامۀ آن بپرهیزند. درواقع، تعامل بین این دیپلماسی و سیاستگذاریهای خارجی در هم تنیده شده است.[1]
پیگمن متذکر میشود که دیپلماسی اقتصادیتجاری که تاریخ بسیار طولانی و تأثیرگذاری دارد، حتی قبل از متولد شدن ایالتهایی که امروزه شاهدشان هستیم، وجود داشته است.[2] دیپلماسی اقتصادیتجاری فقط مربوط به ارائۀ فنون مذاکره در تجارت و سرمایهگذاری و سیاستگذاریهای بینایالتی نیست، بلکه به توسعه دادن چارچوب قانونگذاری خطاب به جوامع بینالملل نیز مربوط میشود.
اصطلاحات «دیپلماسی اقتصادی» و «دیپلماسی تجاری» اغلب بهجای یکدیگر به کار میروند.[3] بهگفتۀ سریدهاران، دیپلماسی تجاری جنبهای از دیپلماسی اقتصادی است.[4] شاید مناسب باشد که بگوییم دیپلماسی اقتصادی از دیپلماسی تجاری گستردهتر است، دومی عمدتاً به تجارت و معاملات بین دولتها میپردازد، اما این تعاملات معمولاً براساس معاهدات دوجانبۀ بین دو کشور موردنظر است؛ از سوی دیگر، کسانی که اصطلاح «دیپلماسی تجاری» را ترجیح میدهند، ویژگیهای «دیپلماسی اقتصادی» را نیز در آن لحاظ میکنند. ممکن است بحث دربارۀ این دو اصطلاح پایانی نداشته باشد. بهگفته رویل: «… دیپلماسی تجاری روابط بینالمللی کسبوکار است که فعالیتها و عوامل سیاسی و کارآفرینی را در بازار جهانی به هم پیوند میدهد.»[5]
بهگفتۀ لی و روئل، دیپلماسی تجاری در درجۀ اول بر توسعۀ شبکههای دیپلماتها و گروههای تجاری برای ترویج تجارت و سرمایهگذاری تمرکز دارد.[6] دربارۀ دیپلماسی اقتصادی هان معتقد است که دیپلماسی اقتصادی ابزاری مؤثر برای دستیابی به اهداف اقتصادی و سیاست خارجی است.[7] نارای معتقد است دیپلماسی تجاری بخش مهمی از دیپلماسی اقتصادی است.[8] بهعبارتدیگر، دیپلماسی اقتصادی از دیپلماسی تجاری گستردهتر است. رانا بر این باور است که دیپلماسی اقتصادی فرایندی است که برای ایجاد ارتباط با جهان گستردهتری استفاده میشود و منافع ملی خود را در همۀ زمینههای فعالیت خود ازجمله تجارت، سرمایهگذاری و سایر مبادلات اقتصادی به حداکثر میرساند.[9] از سوی دیگر، دیپلماسی تجاری ممکن است بهتدریج به دیپلماسی اقتصادی ارتقا یابد، چون دیپلماسی اقتصادی شامل عناصر دیپلماسی تجاری است.
گذشته از این، ممکن است هدف دیپلماسی تجاری و دیپلماسی اقتصادی «عمل متقابل» بین کشورهای منتخب براساس معاهدات دوجانبۀ بین آنها باشد. به این موضوع در فصل دوازدهم بیشتر پرداخته شده است. البته این عملهای متقابل ممکن است ایجاد نشوند، مگر اینکه حکومتها بخشی از حاکمیت عملکردی خود را واگذار کنند.
دیپلماسی اقتصادی باید فرایندی واضح، پاک و اخلاقی باشد که هدفش سودرسانی حداکثر است و این دیپلماسی مبنای همکاری واقعی و حقیقی میان دولتهاست و پایههای توسعۀ اقتصادیاجتماعی را شکل میدهد. دیپلماسی اقتصادی را نباید فقط وسیلهای برای کسب کمکهای مالی و تکنولوژی بهدست کشورهای درحالتوسعه از کشورهای توسعهیافته در نظر گرفت. کشورهای درحالتوسعه، چه بهطور مستقیم و چه از طریق خطاهای خود در کشورهای توسعهیافتۀ مختلف میتوانند رابطۀ خوبی با کشورهای توسعهیافته برقرار کنند. مثلاً از طریق ارائۀ پیشنهادهای پایداری همچون بی.او.تی که بهمعنای ساخت، اجرا و انتقال است. بهموجب آن براساس دعوت یک کشور درحالتوسعه، یک نهاد شرکتی مرتبط از دولت کشور توسعهیافته موافقت میکند کارخانهای برای تولید کالاهای خاصی راهاندازی کند که تقاضای بازار خوبی در آن دولت دارند. در این صورت، نتیجه برای هر دو دولت مفید و مطلوب خواهد بود. در این فرایند درحالیکه نهاد شرکت مرتبط از دولت دریافتکننده، قادر به تولید محصولات با هزینۀ ارزانتری خواهد بود، مواد و نیروی کار را دولت ارسالکننده فراهم میکند و مردم این دولت بهعنوان بخشی از شرایط قراردادی میان دولتها، آموزش و مهارت لازم برای تولید آن محصول را فرا خواهند گرفت که البته در این صورت بازارهای صادراتی معمولاً بهدست نهاد شرکتی دولت دریافتکننده ایجاد خواهند شد (این فرایند ممکن است جنبهای از «ظرفیتسازی» نیز توصیف شود). بهاینترتیب، هر دو کشور سود میبرند و وابستگی کشورها به یکدیگر کاهش مییابد. تدریس با مشارکت دبیرهای خارجی، تکنیک کاربردی برای ظرفیتسازی نیز هست. پیچیدگی فرایند تولید محصولات صنعتی را نیز ممکن است کشورهای درحالتوسعه با این روش به دست آورند. برخی رشتههای دیگری نیز وجود دارند؛ ازجمله داروهای گرمسیری، تاریخ یا جغرافیا یا اکتشاف و بهرهبرداری از منابع طبیعی، توسعۀ قوانین سرمایهگذاری یا تغییر شکل قوۀ قضاییۀ محلی به یک یا چند قانون پیچیدۀ مرتبط با نظام بانکداری، بیمه، حملونقل و… . اما تنها چند مثال وجود دارد که میتوان در آنها از تکنیک «ظرفیتسازی» استفاده کرد. در این فرایند هر دو طرف قرارداد سود میکنند و دانش پیشرفته در علم و فناوری نیز ممکن است با این فرایند به دست آید.
دیپلماسی اقتصادیتجاری نزدیکترین شکل دیپلماسی برای دستیابی به توسعۀ اجتماعیاقتصادی در یک کشور است. این شکل از توسعه نباید هیچگونه سیاستی را بپذیرد و هر دیپلمات درگیر دیپلماسی اقتصادیتجاری باید فردی بادانش و تجربه در رشتههای مختلف ازجمله جغرافیا، تاریخ، سیاستگذاری تجارت بینالملل، فنون نیازمند برای مذاکره در قراردادهای دوجانبه نیز باشد.
دامنۀ دیپلماسی اقتصادی که در فصلهای دیگر این کتاب به آن میپردازیم، عملاً نامحدود است. درک دیپلماتها از پیامدهای این نظم و انضباطها است که دامنۀ آن را تعیین میکند. رابطۀ بین علم و فناوری و دیپلماسی اقتصادیتجاری که در گذشته اهمیت چندانی نداشت، امروزه ثابت شده است که از اهمیت فراوانی برخوردار است. دیپلماسی اقتصادی، دیپلماسی رابطۀ تجاری است که یکی از اهداف مهم آن شناسایی ماهیت «همکاری» در سطح دوجانبه است. روند این کار باید صعودی و پیشرو باشد، نه شتابی و یکدفعهای. کشورهای مدنظر باید ظرفیت خود را برای جذب و انطباق توسعه دهند و هدف این توسعه باید روابط متقابل معنادار باشد و نه وابستگی. دیپلماسی اقتصادیتجاری معنادار ممکن است بین دو کشور در سطحهای متفاوت، در ابتدا در سطوح محدود و بهتدریج بهشیوهای مؤثر توسعه یابد.
دیپلماسی اقتصادی باید در سه سطح ملی، منطقهای و بینالمللی کار کند. در هر سطحی تکنیک دیپلماسی متفاوت است. یکی از اهداف دیپلماسی اقتصادی جهانی شدن اقتصادی است؛ اما دست یافتن به هدف جهانی شدن اقتصادی فقط با دیپلماسی اقتصادی میسر نمیشود. ازاینرو، نیازمند همکاری بینالمللی مبتنی بر درک درست و منطقی از جهانی شدن اقتصاد است.
دیپلماسی اقتصادی اغلب بهشدت سیاسی شده است. موضوع این کتاب نوعی از دیپلماسی است که با ابزارهای دوستانه و نه سرکوب شدن بهدست قدرتهای قویتر، به ایجاد روابط متقابل معقول دست میزند. دیپلماتها ممکن است دستورالعملهای سازمان ملل را بیابند که ادارات مختلف این سازمان در قالب بیانیهها، توصیهها، قطعنامهها و مکالمات ارائه میکنند. این دستورالعملها در مذاکرات دوجانبه و چندجانبه بسیار مفیدند. این آثار عمدتاً با ارجاع به منابع اولیۀ اطلاعاتی مرتبط توسعه داده شدهاند و منابع ثانویۀ اطلاعات در صورت لزوم به آنها ارجاع داده میشوند.
:K. S. Rana .[1]انتشارات بینالمللی پیوسته (۲۰۱۱)، دیپلماسی قرن ۲۱.
:G. Pigman .[2]انتشارات لندن (۲۰۱۰)، دیپلماسی معاصر.
- Ruel .[3]: دیپلماسی تجاری و تجارت بینالمللی: یک اکتشاف مفهومی و تجربی، انتشارات گروه امرالد (۲۰۱۲)، سازمانی دولتی در دیپلماسی تجاری: جستوجوی اختیاری ساختار آژانسها برای سیاست تجارت خارجی، رالی، دانشگاه ایالتی کارولینای شمالی (۲۰۰۹).
- Sridharan .[4]: دیپلماسی تجاری و سیاستگذاری درزمینۀ اصلاحات اقتصادی. اصلاحات: تجربۀ هندی، دیپلماسی و سیاستگذاری، جلد ۱۳(۲)، ۵۷ـ۸۲.
H Ruel .[5]: گروه امرالد (۲۰۱۲) در ۱۵، دیپلماسی تجاری و تجارت بینالمللی: یک اکتشاف مفهومی و تجربی.
D.Lee and H.Ruel .[6]: دیپلماسی تجاری و تجارت بینالمللی: یک اکتشاف مفهومی و تجربی، (۲۰۱۲) در ۱۵، مقدمه: دیپلماسی تجاری و تجارت بینالمللی.
H.Maull .[7]: پالگریو مک میلان (۲۰۰۶)، لندن، قدرت غیرقطعی آلمان: سیاست خارجی جمهوری برلین (دیدگاههای جدید در مطالعات سیاسی آلمان).
O.Naray .[8]: لاهه (۲۰۰۸)، مقالهای در هفتمین کنفرانس جهانی تی.پی.او.اس، دیپلماسی تجاری: یک مرور مفهومی.
نقد و بررسیها
هنوز بررسیای ثبت نشده است.