عنوان: فرهنگ توصیفی جغرافیای سیاسی و ژئوپلیتیک (سه زبانه)
مولف: دکتر سیروس احمدی نوحدانی، حسین زنگنه شهرکی
پدیدآورنده: اندیشکدۀ روابط بینالملل
نوبت چاپ: اول/ 1401
تلفن مرکز پخش: 09125645463
قیمت: 350 هزار تومان
قطع: وزیری
تعداد صفحات: 450
اندیشکده روابط بین الملل: جغرافیای سیاسی یکی از شاخههای علم جغرافیا میباشد که روابط متقابل یبن جغرافیا، سیاست و پدیدههای ناشی از آن را مورد مطالعه قرار میدهد. به عبارتی بعد سیاسی فضای جغرافیایی موضوع اصلی رشته جغرافیای سیاسی است. «آن روبرت ژاک تورگو» (1781-1727) به نظر میرسد برای اولین بار اصطلاح «جغرافیای سیاسی» را به کار برده است (Agnew,2002:13).
درباره تاریخ پیدایش و تأسیس جغرافیای سیاسی و بنیانگذار آن، باید گفت برای اولین بار آن روبرت ژاک تورگو (فیلسوف، اقتصاددان سیاسی و سیاستمدار قرن هجدهم فرانسه، نخست وزیر لویی شانزدهم) در سال 1751 با نگارش طرح کتابی برای جغرافیای سیاسی این اصطلاح را به کار برده است. او موفق نشد متن کتاب را نوشته و منتشر نماید. متن کامل طرح کتاب توسط گوستاو شل درکتاب «آثار تورگو و مدارک مربوطه» منتشر شده است (احمدی نوحدانی،1393:216).
او جغرافیای سیاسی را متکی بر جغرافیای طبیعی میدانست. وی در آن زمان فقط دو رشته جغرافیای طبیعی و جغرافیای سیاسی را به رسمیت میشناخت و جغرافیای سیاسی را دانش کشور و حکومت معرفی میکرد که علاوه بر تولید معرفت برای توسعه دانش، بینش و نگرش دارای ارزش کاربردی برای اداره بهتر کشور و فضای جغرافیایی بود.
کانت نیز در سال 1757 م. در دانشگاه کونیگزبرگ آلمان اصطلاح جغرافیای سیاسی را به کار برده و مفهوم سازی کرده است. فردریش راتزل در سال 1897 م. در دانشگاه لایپزیک آلمان اولین کتاب علمی را درباره پدیده کشور و حکومت با عنوان جغرافیای سیاسی منتشر کرد (حافظ نیا،1393:1). جغرافیای سیاسی مورد نظر تورگو معادل جغرافیای انسانی اواخر قرن نوزدهم فرانسه بود که توسط ویدال دولابلاش تغییر داده شد. دولابلاش در جغرافیای انسانی خود عملاً جغرافیای سیاسی را نادیده گرفت در حالی که به طور همزمان، در آلمان فردریش راتزل جغرافیای سیاسی را با موضوع کشور و حکومت تبیین نمود. در واقع جغرافیای انسانی ویدال دولابلاش همان جغرافیای سیاسی تورگو بود که بعد سیاسی آن توسط دولابلاش مورد غفلت قرار گرفت (Robic,2013). ویدال اقدام راتزل برای ایجاد شاخه جغرافیای سیاسی را نیز مورد انتقاد قرار داد (Herb,2008:28). کانت نیز جغرافیای سیاسی و سایر شاخههای جغرافیا را در چهارچوب برنامه تدریس خود در زمینه جغرافیای طبیعی میدانست (Stark,2013:1). وی جغرافیای سیاسی را دانش جهان که با زندگی سیاسی و اخلاقی مردم پیوند خورده و برای بشر مفید است میدانست که توسط آن میتوان شهروند جهانی ساخت. از نظر کانت جغرافیای سیاسی علم مطالعه سیر تکوین سیستمهای سیاسی و حقوقی و سازه های انسانی مبتنی بر روابط انسانها با جغرافیای طبیعی و نیز شرایط سیاسی ملتها و کشورها میباشد.
جغرافیای سیاسی مطالعه نظری و کاربردی مفهوم کشور و چگونگی پیدایش، تطور و توسعه این مفهوم و چگونگی سازماندهی فضای جغرافیایی برای مدیریت سیاسی فضای جغرافیایی میباشد. کشور در جغرافیای سیاسی متشکل از سه عنصر اصلی حکومت، سرزمین و جمعیت است که پدیدههای سیاسی را در فضای درونی یک کشور مورد بحث قرار میدهد و به طور سنتی شامل مفاهیمی است مانند: مرز، ملت، حکومت، کشور و سرزمین. بنابراین موضوعات کاربردی جغرافیای سیاسی شامل ریشه یابی مسایل قومی، جریانات رقابتهای مکانی، دولت محلی، تمرکز و عدم تمرکز قدرت سیاسی، جغرافیای انتخابات میباشد.
اما شروع توجه به جغرافیا در ایران به عصر قاجار برمیگردد. آموزش جغرافیا در ایران زاده سیاست است و تشویق و پشتیبانی دولتمردان در اوایل سلطنت ناصر الدین شاه قاجار موجب ترجمه اولین کتاب جغرافیایی در تاریخ 1229 ه.ش (1850 م.) گردید. این دوره اوج بازی بزرگ و تهاجم همه جانبه روسیه و بریتانیا به سرزمینهای ایران در شمال ایران توسط روسها و در جنوب توسط بریتانیا بود. پس از جنگهای اول ایران و روس، عهدنامه گلستان (25 اکتبر 1813) به ایران تحمیل شد و بخشهایی از شمال ایران شامل قفقاز، ارمنستان، ایالتهای شرقی گرجستان یعنی کاختی و کارتلی و بخشهای غربی گرجستان یعنی آبخاز، سامگرلو (مرگالیا )گوریا و ایمرتی (آچوقباشی و تمام شهرها و شهرکها و روستاهای مناطق غربی گرجستان در ساحل دریای سیاه و محال گروزیه (کورنه) شامل چچن و اینگوش امروزی از ایران سلب و به روسیه تزاری واگذار کرد. براساس این عهدنامه در مجموع ۱۴ ولایت قفقازی ایران به تصرف روسها درآمد و حاکمیت بدون منازع ایران بر دریای مازندران خدشهدار گردید. با این عهدنامه منطقهای به وسعت تقریبی ۲۲۰ هزار کیلومتر مربع خاکی و ۱۲۰ هزار کیلومتر مربع آبی (از مساحت دریای خزر) به روسیه واگذار شد.
پس از جنگ دوم ایران و روس که به شکست ایران منجر شد عهدنامه ترکمانچای (21 فوریه 1828) به ایران تحمیل شد و در مجموع حدود ۳۰ هزار کیلومتر مربع دیگر شامل حدود ۲۰ هزار کیلومتر مربع از ارمنستان امروزی، حدود ۵ هزار کیلومتر مربع از ترکیه امروزی شامل کوه آرارات و شهر ایغدیر که در آن زمان بخشی از خانات ایروان بود و حدود ۵ هزار کیلومتر مربع از جمهوری آذربایجان امروزی (شامل تالش شمالی یعنی شهرستان لریک و نخجوان) از ایران جدا شدند.
در جنوب ایران نیز بریتانیا با اشغال بلند مدت بنادر و جزایر کرانهای ایران از جمله جزیره بحرین، دوبی، عجمان، رأس الخیمه، جزیره سیر ابو نعیر و بسیاری مناطق دیگر که قرنها بخش لاینفکی از قلمرو حکومتهای ایرانی بوده با دسیسههای گوناگون آنها را از ایران جدا نمود. بریتانیا طی معاهده پاریس در سال ١٨۵٧ میلادی بخشهای شرقی، افغانستان امروزی را در اختیار گرفت سپس بخش اعظم بلوچستان، مکران، هرات را از سرزمین مادری ایران جدا ساخت.
روحیه ملی پرستی و فشار قدرتهای بزرگ موجب توجه جدی به عامل جغرافیا شد و از این دوره به بعد است که شاهد اعزام دانشجویان به اروپا برای تحصیل در رشته جغرافیا هستیم.
پس از انقلاب اسلامی، زمینه گسترش این رشته علمی در محافل دانشگاهی و آکادمیک فراهم آمد و مفاهیم ژئوپلیتیک، استراتژی و ژئواستراتژی و…. در قالب جغرافیای سیاسی وارد ادبیات جغرافیایی ایران شد.
ایران یکی از متنوع ترین، پیچیدهترین و ناهمگنترین مرزها را در عرصه جغرافیای سیاسی جهان دارد. به نوعی که بخش عمدهای از چالشهای ژئوپلیتیکی ایران با همسایگانش در طول تاریخ، ناشی از اختلافات مرزی و ارضی بوده است. ایران با 15 کشور مستقل و 24 دولت همجوار، پس از چین و روسیه، رکورددار تعداد همسایه در جهان است (زارعی، پیلتن، 1397:498).
از میان پدیدههای سیاسی- اجتماعی، هیچ پدیدهای به اندازه جنگ و تغییر حکومتها، ایرانیان را به کشور خود و وقایع جاری واقع بین نساخته و آنان را به سمت عقلانیت ولو کوتاه مدت فرانخوانده است. چهار پدیده تاریخی جنگ، استبداد، مذهب و تغییر حکومت، پایدارترین موضوعات زندگی سیاسی ایرانیان بوده است که تا امروز با انسان ایرانی و جهان ایرانی زیسته است. جهانی اندیشی مذهبی، زندگی آنان را به سمت آرمانگرایی و آرامش سوق داده است. آرمانگرایی همواره امید و آینده نگری را در دل جامعه و نخبگان فکری و دولتمردان زنده نگهداشته است تا اقوام و قبایل بتوانند حکومتی مقتدر و کارامد بسازند و در صورت از دست دادن بخشی از قلمرو سرزمینشان، آن را بازپس گیرند (زارعی، پیلتن، 1397:496).
تاریخ ایران پرحادثه بوده زیرا در چهارراه حرکت اقوام و قبایل و حکومتها قرار داشته و دائم در معرض تعرض و تهاجم بوده است. شاید کمتر کشوری را بتوان یافت که چنین تاریخ پرتلاطمی داشته باشد. از 2500 سال پیش تاکنون ایران مجموعاً 444 بار تجربه جنگی داشته است یعنی به طور متوسط هر پنج و نیم سال یک جنگ (کریمی پور،1379:121). ایرانیان به تجربه تاریخی دریافتهاند که آنها را که میتوان از طریق نظامی و استعداد جنگی دفع کرد، از این راه دفع ساخته اند، و برای حفظ هویت ملی، راههای کنار آمدن با نیروهای خشن و سرکش را میآزمایند. به همین دلیل، عوامل بیشماری که مهمترین آنها استقرار کشور در منطقه ای مهاجم پذیر و مهاجر یاب بوده، این سرزمین را ناپایدار و ناآرم ساخته است. زمانی که بخشی از شهرها، نواحی و بلاد پیرامون از دست میرفت، آرمان گرایی ایرانی مانع از آن میشد که بپندارند این سرزمین دیگر متعلق به آنان نیست و از آن غفلت کنند، حاکمان با استفاده از آرمان گرایی مذهبی مردم را منسجم و علیه دشمن بسیج میکردند، مردم نیز رفتار و آرمان گرایی حاکمان را میپسندیدند.
موقعیت سیاسی و اقتصادی ایران از دو قرن پیش که ایران در رقابت بازی بزرگ میان روسیه و بریتانیا حایل شد متزلزل و ناپایدار بوده است. نوزده ماه پس از انقلاب اسلامی عراق به ایران حمله کرد و هشت سال جنگ به ایران تحمیل کرد که این جنگ پس از جنگ ویتنام، طولانی ترین جنگ تاریخ 200 ساله جهان به شمار میرود. در این دوران، کشور عمدتاً درگیر یافتن نظام سیاسی- اجتماعی مناسب برای خود بوده و جامعه این فرصت را بدست نیاورد که دستاوردهای فناورانه را حاصل کند و برای رسیدن به توسعه از آنها بهره گیرد (عظیمی،1348:324 به نقل از زارعی، پیلتن، 1397:497).
در زمان جنگ بعد از اینکه ایران بخشی از اراضی خود را از دست داد و دشمن را داخل کشور خود دید، مدیران ایران تلاش خود را در زمینه دانش جغرافیای سیاسی و ژئوپلیتیک متمرکز ساختند تا بتوانند با دانش جغرافیای سیاسی که علم کشورداری است، بعد از جنگ به سروسامان دادن امور کشور بپردازند و هم اینکه در رقابت در صحنههای فرامرزی و نیز ایجاد حوزه نفوذ در ورای مرزهای سیاسی موفقیت داشته باشند به ژئوپلیتیک توجه نشان داده شد.
براساس اهمیت پایدار جغرافیا، عواملی نظیر موقعیت ژئوپلیتیک، کشمکشهای برآمده از آن، وسعت قلمرو ملی، شکل، اندازه، و ابعاد مرزها و جمعیت اسکان یافته در پیرامون و نیز ویژگیهای آب و هوایی، در قدرت ملی کشورها به خصوص ایران مؤثر بوده است. در دوران جنگ، ایران خود را با قانون آهنین ژئوپلیتیک و جغرافیا سازگار کرد، از این مقطع عناصر پایدار در سیاست خارجی ایران بیش از گذشته نمایان شد و ایران توانست در عرصه منطقه ای و جهانی، تنگناها و محدودیتهای خود را بهتر بشناسد. بدین ترتیب جنگ و پیامدهای ان، ملاحظات ملی را در حواشی مرزهای ملی متمرکز ساخت و گفتمان جدیدی در عرصه سیاست های ملی ایران بوجود آمد.
نگرانی ایران نسبت به امنیت ملی، وجود یک چارچوب سیاسی و علمی برای داشتن فضایی که منافع استراتژیک خاص ایران در آن دیده شود را الزامی میکند. در شرایط جدید، تحلیل استراتژیک و ژئوپلیتیک ایرانی در عرصه بازدارندگی ایفای نقش کرد. نوآوری ژئوپلیتیک سرو صدای زیادی به راه انداخت و نسبت به گذشته مفهوم دیگری پیدا کرد.
تحولات صحنه منطقهای، نظامیان و استراتژهای ایرانی را وادار ساخت تا در مورد افق ژئوپلیتیک و دفاع ملی تجدید نظر (بازاندیشی) کنند. در واقع مساله دفاع از منافع حیاتی ایران علیه هر نوع تهاجم بود. نظامیان به این رشته روی آوردند به دلیل تحولات نظام بین الملل که موجب شد آنها به دفاع از ایران و انطباق استراتژی با بازدارندگی در جهان کنونی روی آورند.
ضروررتهای ناشی از جنگ و محدودیتها سبب شد به رغم اتخاذ رویکردهای ایدئولوژیک، جنبههایی از عمل گرایی و واقع گرایی بر سیاست ایران حاکم شود بویژه در تأمین ابزارهای لازم برای دفاع از بقای سرزمین. جنگ از دامنه آرمانهای نظام در بیرون از قلمرو ملی کاست. ملاحظات ملی در حواشی مرزهای کشور متمرکز شد و پایان آن، مرکز ثقل سیاستهای ملی را به درون جغرافیای ملی سوق داد. رویکرد به جغرافیای سیاسی و ژئوپلیتیک در ایران موجب شد تا «سیاست خارجی ایران بیش از ملاحظات ایدئولوژیک بر منافع ملی بنا شود. فشارهای جنگ سبب شد تا نگاه غیرمنعطف به ساختارهای رسمی بین المللی تغییر کند و کم کم نگاه جدید و واقع بینانه به سیاست خارجی و امنیت ایران حاکم شود (زارعی، پیلتن، 1397:501).
در فضای ایجاد شده پس از انقلاب اسلامی، تلاشهای آمریکا علیه ایران، تحریم همه جانبه ایران در سال 1359 آغاز شد و با تلاش برای اجماع جهانی در شورای امنیت علیه ایران، تحریم کامل ایران ادامه یافت. طبق آمار، از سال 1357 تا سال 1394حدود 255 حادثه، چالش، اختلاف شدید، تحریم، تهدید، ناامنی، تحمیل هزینه های زیاد و… بین ایران و آمریکا رد و بدل شده است که سابقه آن در روابط خارجی هیچ کشوری حتی آمریکا با شوروی طی دوران جنگ سرد (1947-1991) نمیتوان یافت (زارعی، پیلتن، 1397:502). همه این موارد توجه دولتمردان ایران را به ابعاد مختلف قدرت در سطح جهانی و موانع و تنگناهای امنیتی، اقتصادی و سیاسی در فضاهای پیرامونی خود و کمک به همبستگی ملی در ایران و حرکت ایران به سمت عقل گرایی و استفاده از تخصص جغرافیایی و ژئوپلیتیکی برای مقابله با تحرکات رقبا بویژه در عرصه جهانی و سازمانهای بین المللی جلب کرد. در این زمان عناصر پایدار جغرافیایی در ایران بیش از پیش نمایان شد جنگ و فشارهای ناشی از آن به تدریج گفتمان نوینی را در عرصه سیاستهای ملی به ارمغان آورد. این موارد موجب شد دانش جغرافیای سیاسی در دانشگاههای ایران ظهور و رشد یابند. اما پس از پایان جنگ توجه به این دانش در میان سیاسیون و مدیران کشور کاهش یافت اما در دانشگاهها به رشد خود ادامه داد.
با توجه به همین اقبال گسترده به جغرافیای سیاسی و ژئوپلیتیک در ایران و نبود فرهنگ تشریحی مناسب در این زمینه، تلاش شد تا واژهها و اصطلاحات جغرافیای سیاسی و زیرشاخه های آنها تا جای ممکن گردآوری و تشریج شود. در این فرهنگ علاوه بر برابر نهاد واژه ها، ترکیبات هر واژه و نیز برخی اصطلاحات و واژه های عمومی دارای کاربرد در جغرافیای سیاسی و ژئوپیتیک آمده است. مفاهیم به ویژه در علوم انسانی مفاهیم نسبی هستند و نمیتوان تعریف واحد و مورد قبول همه متخصصان برای حتی یک واژه تخصصی ارائه داد. هر واژه و اصطلاح تخصصی، دارای تعاریف، رویکردها و مفاهیم متفاوت و گاه متعارض هستند و اندیشمندان در آن مورد نظرات متفاوتی ارائه میدهند لذا در این فرهنگ تلاش شده تا تعاریف عمومی و قابل قبول ارائه شود و امکان شروع بحث فلسفی و پیچیده برای یک واژه وجود نداشت لذا در این پژوهش توضیحات و توصیفات فلسفی در رویکردهای مختلف ارائه نشده است. لذا تلاش شده واژگان و اصطلاحات پرکاربرد در رشته جغرافیای سیاسی و ژئوپلیتیک جمع آوری و تشریح شوند.
در این فرهنگ تعداد زیادی از واژگان تخصصی رشته جغرافیای سیاسی و ژئوپلیتیک مانند انواع اصطلاحات مطالعات مرزی، رأی و رأی گیری، حکومت و حکومتداری و…. گردآوری و تشریح شده است. البته به دلیل میان رشتهای بودن این دانش، ارائه تعریف برخی از واژههای پرکاربرد در دیگر رشتهها و تشریح کاربرد آنها در جغرافیای سیاسی و ژئوپلیتیک لازم آمد.
واژگان این فرهنگ با مطالعه صدها کتاب و مقاله تخصصی گردآوری شده است. در انتهای کتاب، فهرست منابع مورد استفاده ارائه شده است.
این فرهنک به صورت سه زبانه تهیه شده تا کار پژوهش و جستجوی واژگان در دیگر زبانها سهولت یابد. ترتیب واژه ها با حرف «آ» شروع میشود سپس الف تا انتها ادامه مییابد. در برابر نهاد فرانسه، واژههای فرانسوی بدون شناسه (آرتیکل) مذکر و مؤنث ارائه شدهاند. در مواردی که توضیح واژه در ذیل واژه دیگری درج شده است، از روش ارجاع دهی (رک….) استفاده شده است.
نقد و بررسیها
هنوز بررسیای ثبت نشده است.