عنوان: سیاستگذاری دیپلماسی آبی و حل چالشهای آبی ایران در منطقه (با تاکید بر افغانستان)
مولف: شيما قياسي
پدیدآورنده: اندیشکدۀ روابط بینالملل با اندیشکده صنایع نرم
نوبت چاپ: اول/ 1401
تلفن مرکز پخش: 09125645463
قیمت:160 هزار تومان
قطع: وزیری
تعداد صفحات: 165
در سراسر جهان، کشورها رودخانهها، دریاچهها و آبهای زیرزمینی مشترک دارند. تصمیمگیری درباره نحوۀ تقسیم این آبها در آنسوی مرزها – از نظر کمی، زمانبندی و کیفیت – ذاتاً ماهیتی سیاسی دارد. حتی بیشتر از آنکه فشارها بر منابع آبی مانند رشد اقتصادی و تغییرات آبوهوایی ادعاهای مربوط به آب را چند برابر کرده باشد و رقابت را افزایش میدهد. بنابراین، دیپلماسی معمولاً برای حل چالشهای آبی و رقابت بین همسایگان وارد عمل میشود. بر این مبنا در سالهای اخیر، اصطلاح «دیپلماسی آب» یا «هیدرو دیپلماسی» در واژگان روزنامهنگاران، سیاستگذاران و مشاوران آنها کار شگرف – درعینحال شگفتآور – را تجربه کرده است. مشاوران سیاسی و محققان حوزۀ علوم سیاسی از این اصطلاح برای بحث دربارۀ چگونگی حل مشکلات آب و مشکلات مربوط به سیاستهای خارجی و ارتقای همکاریهای آب برای صلح استفاده میکنند.
دیپلماسی آب بر ایجاد راهحلهای جدید متکی براساس علمی و حساس به محدودیتهای جامعه برای طیف گستردهای از مشکلات آب متمرکز است. ابزارهای دیپلماسی آب شامل سیاست زیستمحیطی، استراتژی مدیریت آب و راهحلهای مهندسی است و در چارچوب مسئله آب در مقیاس مناسب استفاده میشود. بر این مبنا دیپلماسی و بحران آب میتوانند ارتباط مثبتی در ادبیات سیاسی با یکدیگر داشته باشند و اینکه دیپلماسی هنر و مهارت مدیریت روابط بینالملل از طریق مذاکره بین نمایندگان دولتها یا سازمانهای بینالمللی است. دیپلماسی آب یک رویکرد نوآورانه و ابزاری استراتژیک برای حل مسائل آب در مقیاسهای محلی و فرامرزی است؛ زمانی که اختلافات آب در تقسیم منابع آب افزایش مییابد. مسائل پیچیده تأمین و اشتراک آب با توجه به گسترۀ عظیم مسائل کشاورزی، صنعت، کاربران شهری و خانگی، استفاده از محیطزیست و سایر افرادی که بر سر آب کمیاب رقابت میکنند خود را نشان میدهد. دیپلماسی آب ممکن است به حل انواع درگیریهای آب کمک کند و از این نظر ابزاری برای مدیریت پایدار منابع آب است.
سدسازی در خاورمیانه مسئلهای مناقشه برانگیز است. شاید بارزترین مسئله، سد رنسانس اتیوپی در سرچشمههای رود نیل باشد که مصر اظهار داشته تهدیدی برای تأمین آب آن است. با وجود این مسئله سدها و تأثیر آنها در مناطق پاییندست نیز در عراق و ایران، جایی که دجله، فرات و انشعابات آنها قسمت عمدهای از زندگی کشاورزی را در یک محیط غیرخشک شکل میدهند، یک مسئلۀ حیاتی است. درواقع ایران در دهههای اخیر چالشهایی را درزمینۀ آب با کشورهای همسایه داشته است.
تاریخچۀ مشکلات آب بین ایران و کشورهای همسایه بخصوص دو کشور ایران و افغانستان به قدمت تأسیس افغانستان است. ایران با بیمیلی استقلال افغانستان را در کنفرانس پاریس به رسمیت شناخت. اما با وجود نیروهای انگلیس در پی جنگ گندمک علیه نیروهای افغان (1878) و انعقاد پیمان موردحمایت افغانستان (1879)، ایران عملاً همسایه بزرگترین قدرت جهان در آن زمان در مرزهای شرقی خود (بریتانیا) شد. بنابراین، توافقنامههای مرزی بین ایران و هند و ایران و افغانستان تابعی از اراده نیروهای استعماری حاضر در اطراف ایران بود. ازاینرو، بدون روند دقیق تشکیل مرزها و قراردادهای آب یا توافقنامههای دو کشور، درک صحیح از موضوع امکانپذیر نیست.
در روند این کشمکشها بین دو کشور، اختلافات مرزی بین ایران و افغانستان توسط داوریهایی به ریاست افسران انگلیسی حلوفصل شد. قضاوت گلداسمیت و مک ماهون در سال 1896 در تعیین سرنوشت دریاچه هامون و رودخانه هیرمند تعیینکننده بود. سرهنگ مک ماهون یک سوم هیرمند را به ایران و دو سوم آن را به افغانستان داد. دولت استعمارگر انگلیس با استفاده از ضعف حکومت وقت ایران و برای جلبتوجه حکومت افغانستان (به علت نزدیکی به هندوستان)، اقدام به عقد این قراردادهای مرزی کرد.
در دهة ۱۳۱۰، تلاشهای تازهای برای حلوفصل مسئله آب هیرمند آغاز شد؛ به دلیل طولانی شدن مذاکرات بهمنظور جلوگیری از گسترش اختلافات و بهمنظور حلوفصل مسئله تقسیم آب هیرمند، در سال 1318، پروتکل موقت بین طرفین منعقد شد که طبق آن آببند کمالخان، برابر است. در این توافقنامه، دولتها، توزیع آب بهطور مساوی از سد کمالخان را پذیرفتند و برای اینکه بیش از میزان آبی که هماکنون از روستای چهار برجک به بند کمالخان برده میشود، مصرف نشود، دولت افغانستان علاوه بر رودخانههایی که در آن فاصله جریان دارد هیچ نهر دیگری برای ساخت یا حتی تعمیر ایجاد نکند. این در حالی است که عدم پایبندی دولت افغانستان به این توافقنامه به مشکل کمبود آب در سیستان منجر شد. این مشکل بهویژه با حفر نهر به قرا و سراج در افغانستان بیشتر شد، که برخلاف متن صریح داوری گلداسمیت و توافقنامه ۱۸۷۲ بود. بنابر آخرین قرارداد منعقد شده بین دو کشور (یعنی قرارداد 1351) حقابه ایران برابر 26 مترمکعب در ثانیه در نظر گرفته شد و مقرر گردید تأسیساتی با توافق دو کشور روی رودخانه احداث شود و افغانستان تأمین حقابه ایران را تضمین کند. این قرارداد با یک معاهده در خصوص آب هیرمند و 2 پروتکل در تاریخ 22 اسفند 1351 توافق شد و به امضای طرفین رسید. در طی پنجاه سال گذشته، ایران همواره تلاش کرده است مذاکرات را با دولت افغانستان ادامه دهد، اما این مذاکرات هرگز به نتیجه مثبت نرسیدند و این مشکلات تا به امروز ادامه داشته است. سیاستهای آبی افغانستان در دهههای اخیر پیامدهای فاجعه باری برای شرق کشور به همراه داشته است. شمال استان سیستانوبلوچستان، بهویژه شهرهای زابل و اطراف آنکه زندگی آنها به هیرمند و کشاورزی در اطراف دریاچه هامون بستگی دارد، از خشکسالی رنج بردند. درنتیجه این خشکسالی، بخشی از مردم سیستان در حال مهاجرت به گلستان و خراسان و عمدتاً به مشهد هستند. در نتیجه ترکیب قومی-مذهبی شمال استان تغییر کرده است. با تخلیه هر روستای مرزی، هزینههای اجرای قانون و امنیت برای تأمین مرز افزایش مییابد و استانهای همجوار با خشکسالی و همچنین رشد جمعیت روبرو میشوند که به حاشیهنشینی و مشاغل کاذب منجر میشود. به نظر میرسد که با توجه به حجم تجارت ایران و افغانستان و روابط دوستانه دو کشور، موضوع رودخانههای مشترک بین دو کشور با مذاکره قابلحل است. یکی از مهمترین مسائل درزمینۀ دیپلماسی و سیاست خارجی، تعامل درست با همسایگان در یک کشور است. در ایران به دلیل هممرزی آبی با برخی از همسایگان، در طول تاریخ تنشهایی وجود داشته است بنابراین، پرداختن به این اختلافات و آسیبشناسی دیپلماسی آبی جمهوری اسلامی ایران میتواند بسیار مهم تلقی شود.
هدف این کتاب آسیبشناسی دیپلماسی آبی ایران و افغانستان در اجرای کامل معاهدۀ هیرمند است. میخواهیم بدانیم که چالشهای عمدۀ هیدروپلیتیکی دو کشور دربارۀ رودخانه هیرمند چیست؟ سؤال اصلی این است که ساختار و روند دیپلماسی آبی ایران تا چه حد در حل مناقشات آبی با افغانستان مؤثر و کارآمد بوده است؟ به نظر میرسد که چالشهایی از قبیل احداث بند کمالخان بر رودخانۀ هیرمند، تناقضات سیاسی حاکم بر دیپلماسی آب در ایران، ظهور مجدد طالبان در عرصۀ سیاسی چگونه موجب چالش در همکاریهای دو کشور در خصوص مسئله آب شده است. بر این اساس، در این کتاب در ابتدا به یک چارچوب نظری نیاز است که نهادگرایی، نظریههای همکاری و رقابت دو کشور ایران و افغانستان را انتخاب کردهایم. در فصل دوم به چالشها و مناقشات آبی مرزی ایران میپردازیم تا بتوانیم این مسائل را در فصل آخر تحلیل کنیم.
نقد و بررسیها
هنوز بررسیای ثبت نشده است.