عنوان: جنگ، صلح و امنیت بین المللی از سارایوو تا کریمه
ترجمه: حجت حکیمی
پدیدآورنده: اندیشکدۀ روابط بینالملل
نوبت چاپ: اول/ 1400
تلفن مرکز پخش: 09125645463
قیمت: 210 هزار تومان
قطع: وزیری
تعداد صفحات: 211
اندیشکده روابط بین الملل: این کتاب دوران جنگ و صلح در فاصلۀ زمانی صدساله، از آغاز جنگ جهانی اول تا الحاق شبهجزیرۀ کریمه را تبیین میکند و با هدف ارائۀ این دوره، در قالب چارچوب نظری جدید و منسجمی نوشته شده است. برای تحقق این هدف، لازم بود مطالعۀ دقیقی روی طیف وسیعی از آثار نظریهپردازان مختلف در این زمینه انجام گیرد؛ نظریهپردازانی که از منابع مؤثری در چارچوب نظری خود برای مطالعۀ این ادوار استفاده کردند. در میان این نظریهپردازان، دو نظریهپرداز برجسته با توان فکری بسیار بالایی وجود دارد که عبارتاند از: یوهان گالتونگ و ریمون آرون.
این کتاب در پنج فصل خلاصه میشود. فصل نخست آن، به بیان چارچوب نظری و روششناسی کتاب میپردازد. بخش اول این فصل، چارچوب نظری اصلی کتاب را ارائه میدهد که با یوهان گالتونگ و تئوری صلح مثبت و منفی وی شروع میشود و با تأکیدات ریمون آرون بر دیپلماسی و استراتژی ادامه مییابد و درنهایت با ادوار.ای.اچ.کار و تمایزات وی میان دلایل عقلانی و دلبخواهی پایان میپذیرد (از چارچوب نظری وی در دورهبندی کتاب استفاده شده است).
سپس فصل یکم با تبیین چهار شکل از لیبرالیسم ادامه پیدا میکند؛ لیبرالیسم کلاسیک، لیبرالیسم تجاری، نونهادگرایان لیبرال و نظریۀ صلح دموکراتیک و نیز رویکردهای آنها در قبال سؤالات اصلی روابط امنیت بینالمللی. همچنین توجه ویژهای به اَن ماری اسلاتر و تبیین او از ویلسونیسم و ارکان (مثبت و منفی) آن در قرن بیستویکم دارد. درعینحال در فصل اول، ایدههای اصلی جان ایکنبری که در ارزیابی عملکرد چهلوچهارمین رئیسجمهور آمریکا، باراک اوباما و رویکردهای وی به مسائل جنگ و صلح در دهۀ دوم قرن بیستویکم در کتاب به کار گرفته خواهد شد، توضیح داده میشود.
بخش سوم فصل اول، ویژگیهای نظریۀ رئالیسم را توضیح میدهد که عبارتاند از: بلوک، خودمحوری و قدرتگرایی. سپس این بخش از فصل با تبیین مفروضات اصلی نظریۀ رئالیسم کلاسیک و رئالیسم ساختاری و همچنین مقایسۀ تفاوتهای میان رئالیسم تدافعی و تهاجمی ادامه مییابد. بعد از آن، این بخش با توضیح سنخشناسی جنگ و نظریۀ چرخشی جنگ به کار خود ادامه میدهد و درنهایت باید گفت که این بخش از فصل بیشتر در فصل آخر کتاب در ارزیابی اوضاع بینالمللی و پیامدهای ناشی از جنگ اوکراین و الحاق کریمه استفاده خواهد شد.
فصل دوم با تجزیهوتحلیل دلایل و علل اصلی وقوع جنگ جهانی اول شروع میشود؛ بدین معنی با توضیح دوقطبیتی میان اتحاد سهگانه و اتحاد مثلث و ظهور قدرتهای بزرگ (آمریکا و روسیۀ شوروی) و نقش این قدرتها در دوران پیش از جنگ جهانی اول ادامه مییابد. بخش دیگر فصل دوم، ویژگیها و مختصات جنگ جهانی اول را که شامل نبردها و جبهههای مهم آن، نقش رهبران متنفذ سیاسی و فرماندهان نظامی، شیوۀ نوین نبرد و نتایج آنها را گوشزد میکند. در این بخش بهطور درخورتوجه به ارکان اصلی نظم بینالمللی پساجنگ بیشتر توجه شده است.
در بررسی دهۀ نخست پساجنگ (جهانی اول) توجه اصلی به خوشبینیهای بزرگی است که بهوسیلۀ اصول چهاردهگانۀ رئیسجمهور آمریکا، وودرو ویلسون و نیز با تعداد بیشماری از توافقنامههای بینالمللی از معاهدۀ ورسای گرفته تا پیمان بریان-کلوگ تعیین میشود. این دورۀ خاص بهعنوان دورۀ کمککننده به برقراری شرایط صلح مثبت و غلبۀ دیپلماسی بر استراتژی شناخته و مطالعه میشود. بااینحال، دورۀ دهۀ دوم پساجنگ، باید دورهای تفسیر شود که بهطور حتم، با رشد گرایشهای برتریجویانه و حتی برتریجوییهای قدرتهای تجدیدنظرطلب همراه بود. متأسفانه، دهۀ دوم پساجنگ جهانی اول به غلبه هرچه بیشتر شرایط صلح منفی منجر شد که بهوسیلۀ سیاست مماشات شکل گرفته شده بود. بدتر از آن، سال 1939 شاهد وقوع جنگ جهانی جدیدی بودیم، جنگی که باعث ویرانی بیسابقه و رنج بشریت شد. جنگ جهانی دوم در قلمرو سه قاره به وقوع پیوست و در تاریخ با نام مخربترین و غیرمنطقیترین جنگ از آن یاد میشود.
فصل سوم به جنگ سرد بهعنوان یک دورۀ چهلسالۀ فوقالعاده و استثنایی در تاریخ بشر اختصاص دارد. بخش اول این فصل چارچوب روابط امنیتی بینالمللی را پس از پایان جنگ جهانی دوم توضیح میدهد. ازاینرو، توجه خاصی به اتفاقاتی دارد که به تغییر از وضعیت همکاری و صلح مثبت به شرایط رویارویی و صلح منفی میان دو بازیگر متحد از جنگ جهانی دوم منجر شد. همچنین بخش نخست فصل سوم به تجزیهوتحلیل پیامدهای ناشی از این تغییر اسفبار در اروپا و بهعبارتی برای کشورهای اروپای مرکزی و شرقی میپردازد. برای کشورهای مرکزی و شرقی اروپا این تغییر عبارت بود از: دگرگونی از یک فضای باز آزاد به فضای انحصاری تحت نفوذ شوروی. در جنگ جهانی (دوم) آنها مجبور بودند، نقش منطقۀ حائل را ایفا کنند که با مخربترین پیامدها مواجه شدند.
فصل سوم با دورهبندی جنگ سرد در شش مرحله و توضیح حوادث تعیینکننده و مختصات اصلی هریک از این مراحل ادامه مییابد. در این بخش، تبیین مهمترین بحرانهای بینالمللی (برلین 1948/1949، سوئز 1956، کوبا 1962، بحران موشکی اروپا در دهۀ نخست 1980) و جنگهای پیرامونی (کره 1950 تا 1953، ویتنام 1965 تا 1973 و افغانستان 1979 تا 1990) حائز اهمیت است. توجه خاص این فصل (سوم) مربوط میشود به مرحلۀ پایانی جنگ سرد و ارزیابی و درک از نقشهایی که رونالد ریگان و میخائیل گورباچف ایفا کردند.
درنهایت، بخش آخر فصل سوم با چالش پاسخ به دو سؤال اصلی مواجه میشود که مورخان مطرح کردهاند. اولین سؤال این است که آیا جنگ سرد، اجتنابناپذیر بود و اینکه آیا احتمالات دیگری نیز میان غرب و شرق قابلتصور بود؟ در توضیح اهمیت این سؤال، فصل سوم پاسخ نویسندگان سنتگرا و همچنین تجدیدنظرطلبان را ارائه میکند. سؤال دوم این است که در این جنگ خاص چهکسی پیروز شد و عوامل اصلی پیروزی وی چه بوده است؟ در جستوجوی پاسخ به این سؤال، فصل سوم مباحثات برخی از معروفترین نویسندگان را ارائه میدهد.
سپس فصل چهارم، بیشتر به توضیح و تشریح دو دهه فرایند «جهانی شدن» میپردازد. در تجزیهوتحلیل نخستین دهۀ فرایند (جهانی شدن) این فصل رویدادهای مهم (بدین معنی، معاهدات کنترل تسلیحات استارت و نیروهای متعارف در اروپا) را توضیح میدهد که امکان تنشزدایی و غیرنظامی کردن گستردۀ روابط امنیت بینالمللی و همچنین درنتیجه، سیطرۀ صلح مثبت و دیپلماسی را فراهم میکند. درعینحال، فصل چهارم دو پارادایم نظری مهم این دوره را ارائه میکند که فرانسیس فوکویاما و ساموئل هانتینگتون بیان کردهاند.
فصل چهارم با بررسی سه گرایش مهم همراه با پیامدهای بحثبرانگیز آنان ادامه یافته است؛ بهویژه توسعۀ ناتو، نخستین عملیات نظامی ناتو «خارج از منطقه» (جنگ هوایی علیه صربستان) و دو جنگ وسیع و طولانی که پس از حملات تروریستی ۱۱سپتامبر2001 رخ داد (جنگ با افغانستان و عراق همراه با پیامدهای درازمدت آنها). البته فصل چهارم نمیتواند از پرداختن به جنگ ناشی از تروریسم، بدین معنا حملات تروریستی در مادرید و لندن که انتقام از مداخلات نظامی غرب و حضور نظامی طولانی آنان در کشورهای اسلامی قلمداد میشود، اجتناب ورزد. درعینحال، این فصل به تجزیهوتحلیل دو جنگ وحشیانۀ روسیه علیه چچن و تأثیرات منفی این جنگها میپردازد.
آخرین چالش بزرگ فصل، سیاست خارجی و امنیتی چهلوچهارمین رئیسجمهور آمریکا، باراک اوباما، است. این مسئله مربوط میشود به سخنرانی پراگ 2009، معاهدۀ پراگ 2010 و دکترین جدیدی که چارچوبی را برای غیرنظامی کردن و خلع سلاح هستهای ایجاد کرد. براساس این رویدادها، سیاست باراک اوباما از طریق معیارهای ویلسونیسم ارزیابی میشود، این معیارها با اوضاع سیاست بینالملل در آغاز قرن بیستویکم همسو و منطبق است.
موضوع فصل پنجم، زمینۀ نظامی، ژئوپلیتیکی و تاریخی جنگ اوکراین، پیامدهای ناشی از این جنگ در برقراری صلح در اروپا و روابط میان غرب و فدراسیون روسیه است. در ابتدا لازم است ایدههای اصلی تفاهمنامۀ بوداپست بهعنوان گامی ضروری در مسیر خلع سلاح هستهای در این بخش از فضای پسا-شوروی را یادآور شویم. دومین چالش بزرگ این فصل، ناشی از واکنش (بیشازحد) روسیه به اهمیت دریای سیاه در توسعۀ ناتو است که میخائیل گورباچف و ولادیمیر پوتین آن را مطرح کردند. این پویاییهای روابط میان روسیه و غرب به جنگ در اوکراین، بهعبارتی الحاق شبهجزیرۀ کریمه به روسیه و همچنین تغییرات چشمگیر از صلح مثبت به صلح منفی و از دیپلماسی به استراتژی منجر شده است.
با توجه به این تحولات، بررسی پویاییهای تنشهای روبهرشد میان غرب و فدراسیون روسیه در سطح سیاسی و نظامی ضروری است. در سطح سیاسی شاهد سه دور تحریمها علیه روسیه بودیم که بهوسیلۀ سازمانهای بینالمللی همچون ناتو یا اتحادیۀ اروپا و حکومتهای دولتهای عضو آنها اتخاذ شده بود. سطح دوم (نظامی) شامل یک سری رزمایشهای نظامی نمایشی و درگیریهای نظامی به سبکی بود که خاطرات منفی جنگ سرد را دوباره زنده میکند. درنهایت، بررسی و تجزیهوتحلیل ویژگیها، ابزارها و پیامدهای مهم جنگ هیبریدی که بهوسیلۀ فدراسیون روسیه شروع شده است، بسیار مهم است. این جنگ به پدیدۀ جدیدی در دوران پساجنگ سرد تبدیل شده است، رویکردهای انتقادی زیاد و غیرانتقادی کمی را برانگیخته و همۀ این رویکردها شایستۀ توجه دقیق ما هستند.
نقد و بررسیها
هنوز بررسیای ثبت نشده است.