بررسی طرح اندیشکده آمریکایی
برای بی ثباتی سازی بلند مدت ایران
سید عبدالمجید زواری ، سعید رمضان پور
بنیاد دفاع از دموکراسی که به اختصار FDD نامیده می شود، یکی از اندیشکده های نومحافظه کار آمریکایی است که به صورت ویژه بر امنیت ملی و سیاست خارجی متمرکز است. بر اساس گزارش های موجود بخش قابل توجهی از بودجه این بنیاد توسط گروه های حامی اسرائیل تامین می شود و شاید به همین دلیل است که این مرکز به شکل فزاینده ای از مداخله نظامی آمریکا در خاورمیانه حمایت می کند. این مرکز همچنین برای تغییر رژیم در ایران تلاش می کند و کاخ سفید هم به نظرات آن اهمیت می دهد. بر همین اساس بنیاد FDD خواهان تحریم های حداکثری بر نهادهای مختلف ایران از جمله در بخش انرژی، بانک مرکزی و سوئیفت بوده است و برای نیل به این هدف، از هیچ اقدامی برای به شکست کشاندن برجام فروگذار نبوده است. با این حال به رغم خروج ترامپ از برجام، این مرکز در جهت اعمال فشار حداکثری بر ایران، خواهان تحریم های شدید علیه هر کشوری است که با ایران به کسب و کار بپردازد و آشکارا متحدان اروپایی در صورت ادامه تجارت با ایران تهدید می کند.
اندیشکده روابط بین الملل : در همین راستا در اوائل ماه ژوئن 2018، در محل این اندیشکده در واشنگتن خانم سیگال مندلکر معاون خزانه داری آمریکا طی یک سخنرانی انتقادی، به شدت از رویکرد دولت ها و شرکت های اروپایی برای ادامه همکاری با ایران انتقاد کرد و هشدار داد که شرکت هایی که در ایران مشغول کسب و کار و تجارت هستند با مخاطرات بسیاری مواجه خواهند شد و این ریسک ها به ویژه پس از از سرگیری تحریم های مرتبط با برنامه هسته ای بیشتر هم خواهد شد.
مندلکر گفت : آمریکا در خاورمیانه کسانی که با ایران به تجارت ممنوعه می پردازند را به چالش می کشیم .
محلی که مندلکر در آن صحبت می کرد مکان بسیار خاصی بود. FDD، که به زعم مارک پری ژورنالیست، در حال حاضر در خارج از کاخ سفید بیشترین تاثیرگذاری را بر ترامپ دارد و حتی از دیدگاه مخالفانش نیز به عنوان یکی از موئثرترین طرفداران دیدگاه های نومحافظه کار شناخته می شود. و نهایتا اینکه به گفته تریتاپارسی، FDD قطعا جایگاهی بالاتر از وزنش دارد.
طی چند سال گذشته، FDD به سوق دادن مخالفتها با برجام، که با عنوان توافق هسته ای ایران نیز شناخته میشود، کمک کرده است، و در حال حاضر راهبری فشار برای یک نبرد اقتصادی نه تنها علیه ایران، بلکه علیه کشورهای اروپایی، در صورت تداوم همکاری با ایران و عدم پیروی از سیاست دولت ترامپ را بر عهده گرفته است.
نویسنده و روزنامه نگاری به نام جان جودیس، در زمینه چگونگی شکل گیری FDD توضیح می دهد که پس از حملات یازده سپتامبر، یکی از خبرنگاران سابق نیویورک تایمز به نام کلیفورد می که مبلغ افکار نومحافظه کار شده بود، یک موسسه کوچک غیرانتقاعی کوچک حامی اسرائیل به نام EMET (به در عبری به معنی حقیقت است) را به FDD تغییر نام داد تا در راستای ماموریتش، به فعالیت های ترویجی که به پایان تروریسم بین المللی کمک می کند مبادرت کند.
می، که از 1997 تا 2001 به عنوان مدیر ارتباطات کمیته ملی جمهوریخواهان کار کرد، توسط جک کمپ، عضو سابق کنگره از حزب جمهوریخواه و نامزد معاونت ریاست جمهوری، به عنوان سرپرست این سازمان جدید منصوب شد.
FDD، در سالهای آغازینش، به عضویت اعضایی از هر دو حزب به عنوان عضو هیات مدیرهاش میبالید، از جمله کمپ، سناتورهای دموکرات فرانک لوتنبرگ و چاک شومر، الیوت انگل نماینده کنگره، و دونان برزیل مدیر کمپین ال گور. با این حال به گفته جودیس، در سال 2008 وقتی FDD اقدام به تبلیغ علیه دموکراتها کرد، از آن فاصله گرفتند.
امروز، مدیر ارشد اجرائی FDD مارک دوبوویتز است، یک تامینکننده مالی سابق که، بنا بر گزارش سایت خبری اسرائیلی Ynet، زمانی یکی از مدیران توسعه کسب و کار بینالملل سایت DoubleClick (که بعدها به تملک گوگل در آمد) بود. گفته میشود که وی پس از 11 سپتامبر به حمایتگری سیاسی رو آورد.
دوبوویتز تا حدود زیادی به عنوان «معمار بسیاری از تحریمهایی شناخته میشود که ما اکنون علیه ایران داریم، و به کنگره درباره نحوه تهیه پیش نویس آن قوانین مشاوره داد و همچنین به وزارت خزانهداری و کاخ سفید درباره دیدگاههایش در مورد تحریمها مشاوره داد». جنیفر روبین بلاگ نویس نومحافظهکار واشینگتون پست، وی را یک «معلم تحریمها» خطاب نموده است.
نیویورک تایمز در یکی از مطالب اخیر خود کمپین دوبویتز برای به شکست کشاندن برجام را به عنوان «یکی از مهمترین اقدامات انجام شده توسط یک رهبر اندیشکده واشینگتونی» توصیف نمود. ولی، به شکلی عجیب، دوبویتز به محض دستیابی به هدفی که مدتها به دنبالش بود، خشمگینانه سر به مخالفت گذاشت، و مدعی شد که اکنون درباره تصمیم ترامپ احساس «دودلی» دارد. در واقع، وی مدعیست که او اکنون خواستار اصلاح، و نه نابودی، برجام است.
بر طبق وبسایت این بنیاد، دوبویتز و می تیمی از حدود 40 تحلیلگر سیاسی و افرادی را هدایت میکنند که در طی دو سال گذشته دهها مقاله و یادداشت سیاسی در انتقاد از برجام نوشتهاند. اعضای FDD گاه و بیگاه در فاکس نیوز ظاهر میشوند، و در 18 ماه پیش از امضای برجام در سال 2015، اعضای FDD علیه برجام 17 بار در کنگره شهادت دادند.
جان هانا یکی از پررنگترین مخالفان برجام، مشاور ارشد FDD، بود. هانا، که زمانی دستیار جان بولتون مشاور امنیت ملی فعلی بود، و سپس مشاور امنیت ملی دیک چنی شد، یک منتقد سرسخت برجام بوده است. هانا، که در مه 2016 برای شهادت دادن به کمیته نظارت و اصلاحات دولت رفته بود، در حدود یک سال و اندی پس از اجرائی شدن برجام، «رفتارهای بد ایران فقط افزایش یافته است».
هانا معترض بود که «پاسخ آمریکا به این رفتارهای مکرر تحریکآمیز، چیزی در حد خفیف تا ناچیز بوده است». هانا گفت از اینرو «فوقالعاده مهم است که کنگره در موضوع تعهد دولت به مبارزه با رفتارهای هجومی ادامهدار ایران به دولت فشار بیاورد. حداقل، کنگره باید هر کاری از دستش بر میآید انجام دهد تا اطمینان حاصل شود که ایران، در غیاب هرگونه امتیاز جدید، از هیچ معافیت تحریمی جدیدی بهرهمند نشود».
رویکرد سرسختانه هانا ظاهرا برای وی هوادارانی در دولت ترامپ دست و پا کرده بود (هرچند که وی به عنوان مشاور سیاست خارجی جب بوش فعالیت نمود). گزارشهایی اوائل امسال منتشر شد مبنی بر اینکه هانا در آستانه بر عهده گرفتن نقش فرستاده آمریکا به سوریه بود، ولی وی نهایتا این نقش را رد کرد.
رول مارک گرچت شاید برجستهترین عضو گروه FDD باشد؛ وی از سال 1985 تا 1994 کیس آفیسر سیا بود و سپس دستیار سردبیر نشریه ویکلی استاندارد و همچنین یکی از اعضای انستیتو American Enterprise شد، و پس از آن بود که به FDD پیوست.
گرچت، که زمانی با کنایه گفته میشد که «حدود 25000 کلمه درباره بمباران ایران نوشته است»، برجام را «به اندازه پنیر سوئیسی پر حفره»؛ «بدترین توافقنامه کنترل تسلیحاتی از زمان پیمان 1922 نیروی دریایی واشینگتون»؛ و آنچه «واقعا یک توافقنامه کنترل تسلیحاتی نیست، بلکه صرفا پوششی برای انفعال آمریکا است» دانسته و از آن انتقاد کرده بود. در روزهای منتهی به اعلامیه ترامپ، گرچت به تنهایی سه مطلب متوالی در انتقاد از این توافقنامه، در تاریخهای 4، 5 و 6 مه در نشریه آتلانتیک[2]، منتشر کرد.
دلیل اینکه گرچت و همکارانش در FDD مدام به چنان لفاظی هایی میپرداختند را به راحتی میتوان درک کرد. اندرو باکویچ، به عنوان احتمالا پیشتازترین منتقد کشور علیه سیاست خارجی نومحافظهکارانه، «تبلیغات هراسافکنانه»، به شکلی که FDD و جناح راست آمریکا به طور کلی به راه میاندازند، برای «تحریک ترس از اسلامگرایی است، که ایران به لولوی بزرگ آن تبدیل شده است».
باکویچ میگوید که «در واشینگتون، این کارها باعث شکلدهی کارهای هیجانی میشود».
این سیاست کارایی دارد، همانطور که هزینه هم دارد. مروری بر جدیدترین IRS 990 (2016) FDD نشان میدهد که این عملیات نسبتا ریز بیش از 9 میلیون دلار کمک دریافت کرد، که در آن سال به می و دوبویتز نفری 500 هزار دلار رسید.
و در حالی که اطلاعات چندانی درباره هویت اهداکنندگان مالی اخیر به FDD وجود ندارد (هرچند که یکی از سخنگویان FDD به من گفت که این گروه هیچ کمک مالی از خارج دریافت نکرده است)، اما برنارد مارکوس موسس Home Depot و لئونارد آبرامسون موسس US Healthcare در لیست اعضای هیات مدیره آن قرار دارند. گفته میشود که مارکوس و آبرامسون، در کنار افرادی همچون ادگار برانفمن سر وارث Seagram و شلدون آدلسون در سالهای اخیر کمکهای سخاوتمندانه ای به FDD داشتهاند. به عنوان مثال، الی کلیفتون از انستیتو ملی دریافت که در سال 2011، مارکوس به تنهایی 10 میلیون دلار به این بنیاد اهدا کرد.
FDD فقط به یادداشتنویسی در نشریات و حضور در شبکههای خبری کابلی مانند فاکس بسنده نکرده است؛ بلکه با پشتکار فراوان شبکهای را از طریق برنامه همکاران امنیتی ایجاد نموده که یک دوره 12 ماهه «برای نسل بعدی رهبران امنیت ملی آمریکا است»، که از سال 2009 تا 2014 سرپرستی آن را فردی همچون سباستین گورکا مشاور سابق ترامپ (که پروفایل وی از آن زمان از وبسایت FDD حذف شده است) بر عهده داشته است.
بخشی از دلیل موفقیت اخیر FDD به این خاطر بوده که، برخلاف بسیاری از اندیشکدهها و گروههای دیگر، توانسته است دسترسیاش به کاخ سفید را حفظ کند.
از دیدگاه تریتا پارسی، راز موفقیت این بنیاد این بوده که «هیچ چیزی در انتقاد از ترامپ و سیاستهایش نگفته است، و به نظر میرسد که این بهایی است که آنها مایلند تا برای تاثیرگذاری بر ترامپ بپردازند».
یک نمونه اولیه از تاثیرگذاری بالقوه FDD بر واشینگتون ترامپ، همایشی بود که این گروه در اکتبر گذشته در هتل سنت رجیس در خیابان شانزدهم برگزار کرد که مایک پمپئو رییس وقت سیا (و وزیر خارجه فعلی) و اچ آر مکمستر مشاور وقت امنیت ملی در آن حضور داشتند. به گفته کورت میلز از نشریه National Interest، «استقبالی قهرمانانه» از این دو مقام رسمی به عمل آمد، و این حس مشخصا متقابل بود. «مکمستر گفت ما به کمک FDD نیاز داریم… ما به سازمانهایی مانند FDD نیاز داریم تا به تحقیقاتشان درباره تهدیداتی که با آنها مواجهیم ادامه دهند».
آن روز روابط بسیار دوستانهای در آن مکان برقرار بود. مکمستر با اشتیاق درباره میزبانش گفت: «من عاشق FDD هستم». خوان زاراته عضو FDD، که در طی جلسه استماع تاییدی پمپئو به عنوان رییس سیا به وی مشاوره میداد، علنا درباره پمپئو گفت: «من، صادقانه، عاشق این مرد هستم».
تنها چند روش پس از این همایش در سنت رجیس، سیا یک نسخه اولیه از فایلهای قبلا طبقهبندیشده به دست آمده در طی عملیات حمله به سکونتگاه اسامه بن لادن در ابوتآباد را در اختیار ژورنال جنگهای طولانی بنیاد FDD قرار داد، که بنابر ادعای بیل راجيو و توماس جسيلين اعضای FDD دربرگیرنده «جزئیات جدیدی در رابطه با ارتباط القاعده با ایران بودند».
روشن است که FDD به عنوان یکی از حامیان اصلی سیاست سرسختانه فزاینده دولت ترامپ علیه ایران ظهور یافته است.
پیش از 8 مه، روز قبل از اعلام ترامپ مبنی بر خروج از برجام، FDD به هدایت مخالفان به سمت یک توافق کمک کرد، و هشدارهای مکرری درباره یک فاجعه قریبالوقوع از عدم کفایت بندهای «غروب» این توافقنامه تا تهدید پنهان گسترش طلبی و رفتارهای تهاجمی ایران منتشر میکرد. اولی هاینون مشاور ارشد FDD، در ارائه شهادت برای کمیته فرعی خاورمیانه و شمال آفریقای وزارت امور خارجه، گفت که زمان اقدام اکنون است، و نه شش سال بعد که بندهای غروب [انقضا] شروع به اجرائی شدن کنند. اصلاح توافق هستهای وقتی که بندهای غروب به ایران برای جا انداختن دائمی خود به عنوان یک حکومت آستانه هستهای کمک کنند به مراتب دشوارتر خواهد بود».
سال آینده در تهران؟
اکنون، FDD، پس از پیروزی در جنگ بر سر برجام، در صدد انجام کارهای بزرگتری است، آنچه باربارا اسلاوین از ابتکار آینده ایران «شورای آتلانتیک» برای من به عنوان یک «کمپین فشار حداکثری علیه دولت ایران و مردم ایران» از آن یاد کرد. و یکی از فشارهایی که FDD در صدد اعمال آن بر ایران است در شکل تحریمها نمود مییابد.
سخنرانی 5 ژوئن سیگال مندلکر تنها یک نمونه از این بود که چگونه FDD در طی چند هفته شروع به اجرائی نمودن تحریمهای شدیدتر علیه ایران کرده بود. در 21 مه، دوبوویتز و ریچارد گلدبرگ مشاور ارشد FDD در نشریه وال استریت ژورنال به ترامپ توصیه کردند که تحریمهایی بر «صنایع اکتشافات معدنی، ساخت و ساز و مهندسی ایران، و هر بخش دیگری که اهمیت استراتژیک دارد» اعمال نماید. گلدبرگ و دوبوویتز همچنین مصرانه از از کشورهای اروپایی خواستند تا با قطع اتصال بانک مرکزی ایران از شبکه مالی سوئیفت وارد عمل شوند؛ این خواسته با مخالفت آنگلا مرکل صدر اعظم آلمان مواجه شد.
یک ماه بعد، در 20 ژوئن، گلدبرگ و دوبوویتز در مطلبی دیگر در این نشریه به آلمانها و دیگر همپیمانان اروپایی که میخواهند ایران به سوئیفت متصل بماند هشدار دادند: در صورتی که اعضای اتحادیه اروپا بخواهند از سوئیفت برای ارسال مستقیم پول به بانک مرکزی ایران استفاده کنند، گلدبرگ و دوبوویتز معتقند که دولت ترامپ باید دست به اقدام تلافی جویانه بزند. ترامپ باید «بانک مرکزی اروپا را به عنوان نقضکننده تحریمها معرفی نموده، دسترسی آن به دلارها را مسدود نماید و آن را از سیستم مالی بینالملل جدا نماید».
این نویسندگان قبول دارند که «چنین اقداماتی ممکن است فوقسختگیرانه به نظر برسند.»
در واقع، ایجاد اختلال در سیستم مالی جهانی به منظور تحریم یک کشور، یعنی ایران، که به طور کامل از یک توافق چندجانبه، یعنی برجام، پیروی میکند و ما خودمان در حال نقض ان هستیم قدری فوقسختگیرانه به نظر برسد.
البته هدف نهایی نابودی قرارداد هستهای و ورود به یک نبرد اقتصادی جدید علیه ایران، همانگونه که یکی از اعضای تحلیلگران FDD علنا اذعان دارد، تغییر رژیم در ایران است، هدفی که سرهنگ (بازنشسته) لاورنس ویلکرسون، که به عنوان رییس ستاد مشترک در دوره کالین پاول وزیر امور خارجه (از 2002 تا 2005) فعالیت کرد، آن را به عنوان «هدفی نامعقول» رد میکند.
بله، نامعقول و چرند. شاید حتی توهمی. ولی نه از دیدگاه جنگ طلبان M Street، که در یادداشت ژوئن 2017 به کاخ سفید گفتند که «ساختار ذاتی» رژیم ایران «مشوق بیثباتی، بحران و احتمالا فروپاشی است». و همچنین نه از دیدگاه گرچت، که بر این باور است که معتقد است «همه میخواهند تغییر رژیم را در ایران شاهد باشند».
و با این حال، ویلکرسون خاطرنشان میکند که، مشکلی که در رابطه با تغییر رژیم وجود دارد این است که «فارغ از ماهیت رژیم تهران (تئوکراتیک یا دموکراسی جفرسونی یا چیزی در این بین) آن رژیم [بعد از آن هم] تا حدود زیادی دقیقا همان سیاست رژیم کنونی را خواهد داشت. این ماهیت قدرت و امنیت است».
ویلکرسون خاطرنشان میکند که : به عنوان مثال، شاه دنبال دستیابی به یک سلاح هستهای بود، و ما چیزی نمانده بود این سلاح را به او بدهیم!
با وجود آنچه تحلیلگران FDD بارها و بارها گفتهاند، پارسی تردید دارد که تغییر رژیم واقعا آن چیزی باشد که آنها به دنبالش هستند؛ در واقع، به ظن پارسی، آنها ممکن است به دنبال چیزی بدتر باشند: فروپاشی رژیم.
پارسی توضیح میدهد که: «اگر ایران به یک دموکراسی موفق تبدیل شود، ممکن است قدرت ایران به طرز چشمگیری افزایش یابد. به همین دلیل تلاشها برای منزوی ساختن و تحریم آن دشوارتر خواهد شد. توازان قدرت در منطقه ممکن است بیشتر به سود آن تغییر کند. هیچ یک از اینها باب میل FDD نیستند».
پارسی میگوید: «به نظر میرسد که هدف آنها، بیشتر، فروپاشی رژیم و طولانیتر کردن آشوب و بیثباتی در ایران باشد. البته این غیر از احتمال جنگ است، و فقط این کار میتواند توازن قدرت در منطقه را به سمت اسرائیل، که FDD بسیار برای منافع آن اهمیت قائل است، تغییر دهد.
منتقدان غالبا FDD را متهم کردهاند که به طور مخفیانه در حال پیشبرد منافع اسرائیل در واشینگتون است. ولی جودیس در پروفایلش در این سازمان ذکر نموده است که «هیچ نشانهای مبنی بر اینکه [کلیفورد] می و FDD از اسرائیلی ها دستور میگیرند» ندیده است.
ولی آنچه روشن است این که FDD، که بخش عمدهای از بودجهاش را حامیان سرسخت اسرائیل تامین میکنند، مواضع سیاسیای در پیش گرفته است که به ندرت (و چه بسا هیچوقت) از خط مشیهای مرجح حزب دسته راستی لیکود به رهبری بنیامین نتاینیاهو نخست وزیر اسرائیل انحراف نداشته است. آنگونه که یک تحلیلگر قدیمی سیاستهای ایران با کنایه به من گفت، «آنها در واقع باید بنیاد دفاع از لیکود نامیده شوند».
و این درست است که موضع FDD درباره جنبش بایکوت، خروج سرمایه و اجرای تحریمها (BDS) برای فلسطین و همچنین واکنش مشتاقانه آن به تصمیم غیرمحتاطانه ترامپ برای انتقال سفارت آمریکا به اورشلیم نیز شبیه علائق شدید جناح راست اسرائیل است.
ولی پررنگترین نمود گرایش شدید FDD به بازتاب دادن خط مشیهای جناح راست اسرائیل در حمایت آن از مداخله بیشتر آمریکا در جنگ سوریه بود.
گلدبرگ در نوشتاری در ماه آوریل در نیویورک پست معترضانه اینگونه استدلال کرد که از آنجا که حضور نظامی ایران در سوریه گسترش یافته است، «آمریکا برای دفاع کامل از منافع امنیت ملی ما به چیزی بیش از سالی یک حمله با موشک کروز نیاز دارد».
از دیدگاه گلدبرگ، لازم است که ایالات متحده، به قول خودش، «یک بازدارندگی نظامی قوی را، با همکاری نزدیک با همپیمانان منطقهای اش، در قبال توسعهطلبی ایران مجددا برقرار نماید».
ولی، به گفته ویلکرسون، خود مفهوم توسعهطلبی ایران «یک لولو است که توسط نتانیاهو و [وزیر دفاع اسرئیل] آویگدور لیبرمن برای ترساندن اسرائیلیها خلق شده است». ویلکرسون سپس به عدم توازن چشمگیر هزینهکردهای نظامی بین آمریکا و اسرائیل (مجموعا 670 میلیارد دلار) و ایران (6.3 میلیارد دلار) اشاره کرد.
مانند گلدبرگ، گرچت ایران را به عنوان محرکه اصلی پشت منازعه سوریه میبیند . گرچت، در مطلبی در 4 مه در نشریه آتلانتیک، از بی میلی اوباما انتقاد کرد که «اقدامی برای جلوگیری از امپریالیسم رو به تزاید شیعی جمهوری اسلامی که در سوریه منتج به قتل عام و کوچ گسترده سنی هایی که علیه استبداد بشار اسد شوریده بودند انجام نداد. و آنچه در 13-2012 در سوریه و عراق (در غیاب آمریکا) رخ داد محرکه ظهور حکومت اسلامی [داعش] شد».
ولی ویلسکرسون میگوید که اینها حرفهای بیمعنی است. وی میگوید: » آنچه منتج به ظهور داعش شد، مشخصا و به سادگی، حمله آمریکا به عراق در سال 2003، جذب القاعده به عراق به خاطر این حمله، انتخاب ابو مصئب الزرقاوی به رهبری القاعده در عراق توسط بن لادن، و دقیقا تصمیم احمقانه آمریکا برای انحلال ارتش عراق بود که باعث شد تا هزاران سنی منافعی مشترک با القاعده پیدا کنند».
در طی یک سال گذشته، FDD نشان داده شده است یک گروه نسبتا کوچک زیرک با منافع خاص که از منابع مالی خوبی برخوردار باشد میتواند به سوق دادن نامحتاطانه دولت به اجرای خط مشیی که تا حدود زیادی مورد حمایت عمومی نیست، مثلا خروج از برجام، کمک کند. پیوندهای آن با برخی مسئولان ارشد دولت مانند پمپئو، در کنار یک دعوت بدونمحدودیت به کنگره برای شهادت دادن، به خاطر ارتباطات نزدیک با حزب جمهوریخواه و بازهای دموکرات همچون سناتور باب منندز، همه منتج به تاثیرگذاری بر سیاستها میشوند.
اقدامات هراسافکنانه و هیجان ساز FDD در قبال ایران ممکن است نهایتا به نتیجه برسد و به شکلگیری روایت غالب کمک کند، ولی همانگونه که باکوویچ ذکر نموده است، یکی از اولین متضررشوندگان از چنین رویکردی «گفتمان مستدل» است. تلاشهای FDD همچنین دیدگاههای آلبر کامو را به ذهن متبادر میسازد که «ایدههای اشتباه همیشه منتهی به خونریزی میشوند، ولی در هر حالت این خون افراد دیگر است که میریزد. به این علت است که برخی از متفکران ما به راحتی درباره همه چیز اظهارنظر میکنند».
در این میان، با توجه به سوابق تاریخی اخیر، شواهد و عرف، FDD به تلاش خود برای تغییر رژیم در ایران ادامه میدهد. و به شکلی نگرانکننده، به نظر میرسد که در راستای این هدف در حال پیشروی است.
منبع:
https://www.thenation.com/article/think-tank-pushing-regime-change-iran-white-house-listening
[1] Foundation for Defense of Democracies
[2] The Atlantic