دکتر اسدالله پازوکیان.پژوهشگر و مولف مسایل سیاسی و بین المللی

اندیشکده روابط بین الملل: با عنایت به گونه شناسی نسل اول نظریات انقلاب،که یکی از مولفه های پیدایش انقلاب ،را ظهور گروهها و نیروهای جدید در عرصه اجتماع و سیاست می داند،بهره گیری از این فرمول توسط آمریکا در ارتباط با کشور اکراین مشهود است.
میتوان گفت ایالات متحده آمریکا تنها کشوری در جهان است ،که در صورت تمرکز نامشروع جهت تخریب و مصادره ی یک کشور هدف،به هیچ وجه از این کشور مذکور دست بردار نیست و در هر شرایطی مبادرت به خلق و ایجاد عواملی می کند،تا زمام امور را در آن کشور از دست ندهد.

علی رغم حمایت های اولیه ای لفظی،که آمریکا و غرب از اکراین ،ضمن پیمان خلع سلاح هسته ایی،موسوم به بوداپست در سال ۱۹۹۴ م بعمل آوردند ،اما به عدم ضمانت اجرای این حمایت (non-sanction) ،شاهد فرونشست یا عدم حمایت غرب و آمریکا ،به هنگام وقوع تنش ،درگیری و جنگ هستیم که البته عذر بدتر از گناه ،آمریکا در این تنش و جنگ کوتاه دامنه ،اما پر شدت (به لحاظ زمانی محدود ولی سیمای تمام عیار یک جنگ را دارد) ،خلع سلاح هسته ایی،و تجهیزاتی اکراین ،به لحاظ همان تامین واهی اولیه است.

اما مسأله به اینجا ختم نمیشود و نابهنجاری و خطر این مداخله بدفرجام و خلع سلاح اکراین ،آنجاست،که در حال حاضر با دستور رییس جمهور بایدن حجم انبوهی ،از دلارهای آمریکایی،جهت حمایت از اکراین و اقتصاد آن سرازیر شده و در طرف دیگر هم ،آمریکا و اتحادیه اروپا مکرراً اعلام نموده اند در حال گسیل تسلیحات نظامی برای ارتش اکراین هستند.(اشاره به دستور بایدن برای کمک‌ششصد میلیون دلاری به اقتصاد و ارتش اکراین و ارسال تجهیزات نظامی)

ارتشی که‌‌ در هنگام نیاز میبایست تسلیحات متعارف و غیر متعارف ،می داشت تا بتواند توازن جنگی را در جبهه جنگ داشته باشد اما نداشت.  بدیهی است این تجهیزات در اختیار نیروهایی ،قرار خواهد گرفت که ،رسما عضو ارتش نبوده و قطعا این نیروها مستعد جنگهای پارتیزانی،ایذایی،و چریکی هستند .

چون منطقه‌ آسیای مرکزی ،و قفقاز مملو و مشحون از نیروهایی،است،ساختار شکن،بی هویت،جنگجو،خشونت طلب و بشدت نیازمند پول و دستمزد که می‌توانند بعنوان نیروهای مزدور(mercenery) ، در کوتاه مدت ،سازماندهی شده ، و مدلی وحشی و خشن چون :داعش،جبهه النصره و ارتش آزاد سوریه ،بوکوحرام و…. را بوجود بیاورند .

این ذات و طبیعت استراتژیهای ،آمریکایی است که در جایی که نمی‌توانند پرحجم،قدرتمند و موفق باشند ،مبادرت به ایجاد میلیشیا یا همان گروههای غیر رسمی مزدور می نماید و سالیان ،سال آن منطقه را در آشوب و التهاب نگه میدارد .

این چنین وضعیتی:

اولا: کل آن منطقه را در نا آرامی،نگه میدارد.و روسیه نیز سالیان سال است که از ناحیه نیروهای جدایی طلب چچنی شامل باسایف و اصلان ماسخادوف در معرض تهدید بوده و بارها تروریسم به آن کشور حمله نموده و خساراتی را به بار آورده است.

ثانیا: میتواند موجب گشایش یک جبهه ایی،جدید در مجاورت مرزهای روسیه شده و موجب ایجاد استهلاک و هزینه های سنگین برای ارتش و اقتصاد کشور روسیه شود.این وضعیت ناپایدار نیز خطرناک بوده و موجب ترانزیت آسان تروریسم به آسیای مرکزی،شبه قاره هند،جنوب غرب آسیا،آفریقا بعنوان کانونهای بحران خیز باشد.

ثالثا: و در نهایت هم به عنوان کارت برنده ،آمریکایی،جهت پیشبرد میان مدت و بلند مدت برنامه های آمریکایی در مقابل سایر کنش‌گران سیاسی باشد.

و نکته حایز اهمیت اینکه ،آمریکا با همین استراتژی ،همه ی نقاط استراتژیک جهان را آلوده نموده ،و جهت تضعیف قدرت این ابرقدرت چهار بعدی،(نظامی،اقتصادی ،فرهنگی و اجتماعی) میبایست وارد،حیات خلوت آمریکا شد و ذهن و ذهنیت آمریکایی ،را در حالت اشتغال نگه داشت تا کمتر به دنبال ایفای نقش شرارت بار ،باشند.