ترکیه؛ بازنده بزرگ آینده منطقه
سید عبدالمچید زواری
مقاله قدیمی مربوط به سال 94 که همچنان میتوان تحولات مربوط به ترکیه را با آن تحلیل کرد
با افزایش قدرت کردها، دیگر گروههای قومی ترکیه همچون علویان و شیعیان که حدود سی درصد جمعیت را تشکیل میدهند نیز رفع تبعیضهای موجود و حقوق برابر با دیگر شهروندان ترکیهای را مطالبه میکنند.
شکست حزب عدالت و توسعه در انتخابات پارلمانی ترکیه را میتوان بهعنوان شگفتیسازترین رویداد دهه گذشته این کشور یاد کرد. این نتیجه علاوه بر مخالفت قاطع مردم با رؤیاپردازیهای اردوغان برای تقویت قدرت در کشور، بهمنزله شکست سیاستهای منطقهای وی در مباحثی همچون داعش و مسأله کردها است. ازاینرو برخی کارشناسان معتقدند بهرغم جاهطلبیهای پرطمطراق اردوغان برای احیای امپراتوری ازدسترفته عثمانی، حوزه نفوذ آنکارا نهتنها افزایش نیافته بلکه سیاستهای خصمانه این کشور علیه همسایگان خود درنهایت انزوای بیشتر این کشور را در پی خواهد داشت. از سوی دیگر در جبهه داخلی نیز با ناکامی اسلامگرایان لیبرال و پررنگ شدن وزن سیاسی کردها در معادلات این کشور، جامعه به سویی میرود که دولت بهناچار باید در مقابل خواستههای اکراد اعلام موضع کند. این موضوع همان بازی دو سر باختی است که میتواند بسیاری از دستاوردهای دو دهه گذشته ترکیه را با چالش روبهرو کند؛ چرا که موافقت با خودمختاری کردها به معنی پذیرش تجزیه کشور است و مقابله با کردها نیز علاوه بر انتقادهای گسترده بینالمللی، بهانه لازم را برای عدم پذیرش ترکیه در اتحادیه اروپا فراهم خواهد کرد. بر همین اساس با توجه به ناخرسندی کشورهایی همچون سوریه و عراق، از حمایت آنکارا از تکفیریهای داعش و سیاستهای تقابلی علیه آنها، ناکامی ترکیه در پیوستن به اتحادیه اروپا و همچنین افزایش نارضایتی داخلی و چندقطبی شدن کشور، ترکیه را میتوان بزرگترین قربانی و بازنده معادلات منطقهای در دوران پساداعش نامگذاری کرد.
با توجه به پیشرانهای مؤثر، سه تصویر از آینده ترکیه در افق 2020 ارائه میشود.
آینده بدیل1: اسلام غیر لیبرال به شرق، بازمیگردد
به دلیل اختلاف احزاب و قومیتهای مختلف، جامعه ترکیه چندقطبی شده و تا مرز تجزیه پیش میرود. همچنین رویکرد خصمانه دولت علیه کردها، بهانه لازم را برای تعلیق عضویت این کشور در اتحادیه اروپا میدهد و روابط این کشور با غرب تیره میشود. همچنین به دلیل حمایت از داعش و تلاش برای ناامن کردن عراق و سوریه، ترکیه در میان همسایگان و منطقه نیز منزوی و تنها شده است.
پس از ناکامی حزب عدالت و توسعه در به دست آوردن اکثریت آرا، این حزب از طریق توافق با حزب دست راستی حرکت ملی[1]، ائتلافی شکننده را برای تشکیل دولت شکل میدهد. در چنین شرایطی که به معنی تکرار وضعیت موجود است، برای جلوگیری از قدرت گرفتن حزبهای وابسته به کردها، فشار بر مناطق کردنشین افزایشیافته و سیاستهای تقابلی دوباره از سر گرفته میشود. در واکنش به این موضوع گروههایی همچون پکک هم فعالیتهای مسلحانه خود را از سر گرفته و مناطق کردنشین عرصه نبرد نیروهای دولتی و پکک میشود.
سرکوب کردها، با انتقاد نهادهای بینالمللی نسبت به سیاستهای ترکیه همزمان میشود و اتحادیه اروپا نیز با انتقاد شدید از رویکرد خصمانه دولت علیه کردها، روابط اقتصادی خود با ترکیه را کاهش داده و فرصت را برای تعلیق مذاکرات و عدم پذیرش این کشور در این اتحادیه مناسب میبیند. آمریکا نیز با اتخاذ موضعی مشابه، دولت ترکیه را به حفظ آرامش و احترام به حقوق اقلیتهای مختلف از جمله کردها فرا میخواند.
وخیم شدن روابط با غرب سبب میشود به دلیل کاهش سرمایهگذاری و صادرات کالا به اروپا، بیکاری در کشور و نارضایتیهای عمومی در سطح جامعه افزایش یابد. در چنین شرایطی آنکارا پس از پشت کردن غرب به وی، تلاش میکند با متمایل شدن به سوی روسیه و کشورهای غرب آسیا، آرامش و ثبات را به جامعه بازگرداند. با اینحال به دلیل سیاستهای خصمانه اردوغان علیه سوریه و عراق، ابتکار آنکارا با واکنش سرد کشورهای منطقه روبهرو میشود.
این موضوع محبوبیت حزب عدالت و توسعه را باز هم کاهش داده و همزمان با چندقطبی شدن جامعه، حزب اردوغان تلاش میکند با سرمایهگذاری در اقشار متوسط و استفاده از نمادهای مذهبی، نفوذ خود را در این طبقه افزایش دهد. بدین ترتیب درحالیکه به دلیل سیاستهای خصمانه ترکیه علیه همسایگان خود، جایگاه این کشور در منطقه بهشدت منزوی شده است، دولت آنکارا میکوشد با قهرمانسازی از خود در مسائلی همچون فلسطین، نفوذ در جهان اسلام را تقویت کند. برآیند این رویدادها سبب میشود فاصله ترکیه از غرب روز به روز بیشتر شود و فشار بر کشورهای منطقه افزایش خواهد یافت.
توصیههای راهبردی
- مدیریت رویکرد ترکیه در برابر کردها با استفاده از اصل موازنه قوا و هزینهسازی برای رقیب.
- تلاش برای دور کردن هر چه بیشتر ترکیه از غرب؛ بهطور طبیعی ترکیه خواهان پیوستن به اروپا و همنوایی با غرب است و مسأله کردها مهمترین ابزاری است که علاوه بر تأمین منافع مشترک، زمینه تیرگی روابط این کشور با غرب را فراهم میکند. گزینهای که اگر هوشمندانه به کار گرفته شود بیشترین فرصتها را نصیب ایران خواهد کرد.
- استفاده از تمایل ترکیه برای برجسته کردن خود در مسائل فلسطین، بهعنوان ابزاری برای تقویت محور مقاومت یا تضعیف رژیم صهیونیستی
آینده بدیل2: افول سلطان سلیم
پس از موفقیت احزاب کرد در راهیابی به پارلمان و مشارکت در تشکیل دولت، آمال و آرزوهایی همچون خودمختاری کردستان در دستور کار قرار میگیرد و این موضوع الگویی برای دیگر اقوام ترکیهای همچون علویان و شیعیان میشود تا برابری حقوق خود را مطالبه کنند.
با شکست تلاشهای حزب عدالت و توسعه برای تشکیل دولت ائتلافی، و در شرایطی که هیچیک از احزاب نتوانسته است، حدنصاب لازم برای تشکیل دولت را به دست بیاورند، ائتلافی متشکل از حزب جمهوریخواه خلق و حزب دموکراتیک خلق با محوریت ملیگرایی و کردها تشکیل میشود.
بدین ترتیب نظامی سهقطبی متشکل از اسلامگرایان لیبرال، کردها و ملیگراها تشکیل میشود. در چنین شرایطی با تقویت جایگاه کردها در نظام سیاسی، آنها مطالبات خود را پیگیری کرده و مسائلی همچون از سرگیری مذاکرات صلح، خودمختاری کردستان، و به رسمیت شناختن کامل هویت کردی را دنبال میکنند. این گروه همچنین با زیر سؤال بردن این نکته که ترکها اکثریت جمعیت ترکیه را تشکیل میدهند، از دولت میخواهند بهصورت صریح در قانون اساسی قید کند که این کشور متشکل از دو ملت بزرگ ترک و کرد و اقلیتهای دیگر است.
با افزایش قدرت کردها، دیگر گروههای قومی ترکیه همچون علویان و شیعیان که حدود سی درصد جمعیت را تشکیل میدهند نیز رفع تبعیضهای موجود و حقوق برابر با دیگر شهروندان ترکیهای را مطالبه میکنند. این موضوع سبب میشود با توجه به ترکیب جمعیتی ترکیه، این کشور به جامعهای سهقطبی با محوریت کردها، شیعیان و اهل تسنن بدل شود که خود با توجه به منافع هر یک از کنشگران داخلی و منطقهای میتواند سرآغاز تحولات جدیدی در ترکیه و منطقه باشد. در چنین شرایطی علاوه بر مسأله خودمختاری کردستان که به دلیل اهمیت آن، واکنش بازیگران مهمی همچون ایران، عراق و سوریه را در پی خواهد داشت، مسأله اعطای خودمختاری به شیعیان که بیشتر در شرق مستقر هستند پای بازیگران دیگری همچون آذربایجان و عربستان را نیز به معادلات سیاسی ترکیه باز خواهد کرد که برآیند همه آنها پیچیدهتر شدن اوضاع و تضعیف جایگاه اقتصادی و سیاسی آنکارا در منطقه خواهد بود.
این سناریو بهصورت ویژه منافع رژیم صهیونیستی، آمریکا و اتحادیه اروپا را تأمین میکند چرا که با تجزیه ترکیه، بهعنوان میراثدار امپراتوری عثمانی، غرب موفق شده با تجزیه یک کشور بزرگ اسلامی تا حد زیادی خطر نفوذ اسلام در اروپا را کاهش دهد. از سوی دیگر با توجه به سهولت بیشتر نفوذ و کنترل کشورهای کوچک در مقایسه با کشورهای بزرگ، رژیم صهیونیستی نیز با استقبال از این سناریو، برای گسترش نفوذ خود بر هر یک از این ایالتها یا کشورهای کوچک برنامهریزی میکند.
تجزیه ترکیه، هرچند بهنوبه خود فرصتهایی را برای کنشگران مهم منطقهای همچون ایران، عراق و سوریه خواهد داشت، اما چون این تحولات میتواند بهمثابه الگویی از سوی هر یک اقوام و گروههای این کشورها مورداستفاده قرار گیرد مورد تأیید نیست. در حقیقت اشتراک منافع سبب شده تا این کنشگران ناخواسته صیانت از یکپارچگی همسایگان خود را جزئی از منافع ملی خود تلقی کنند.
توصیههای راهبردی
- استفاده از فضای چندقطبی در ترکیه بهعنوان ابزاری برای تضعیف رقیب و تلاش برای جلوگیری از بحرانی شدن شرایط و فراهم شدن زمینه تجزیه
- تدوین راهبردهای دقیق برای گسترش روابط و نفوذ جمهوری اسلامی در میان کردها و علویان ترکیه
- جلوگیری از تبدیل کردستان بهعنوان حوزهای برای نفوذ رژیم صهیونیستی و عربستان (همچون جمهوری آذربایجان)
آینده بدیل3: بازگشت نظامیان
در سایه ضعف احزاب مختلف برای تشکیل دولتی قدرتمند، درنهایت نظامیان قدرت را در دست گرفته و دولتی ملیگرا مبتنی بر ارزشهای سکولار تشکیل میشود. پس از ناتوانی احزاب مختلف برای تشکیل دولت ائتلافی و برگزاری دوباره انتخابات، حزب عدالت و توسعه درنهایت موفق میشود به لطف اکثریت نسبی آرا، دولت منتخب خود را تشکیل دهد. با اینحال به دلیل سهقطبی شدن آرا در پارلمان و ساختار ضعیف دولت، چالشهای بسیاری بر سر راه نخستوزیر قرار دارد. این عدم ثبات بیش از هر چیز سیاست خارجی و اقتصاد کشور را متأثر میکند و چرایی حمایت از داعش بهصورت گسترده از سوی احزاب مخالف بهنقد کشیده میشود.
اقتصاد نیز به دلیل این ناهماهنگی به چالش کشیده شده و با افزایش نگرانی از آینده دولت، سرمایهگذاری خارجی کاهش مییابد. برآیند این شرایط دولت را در مخمصهای قرار میدهد که به دلیل عدم تحقق هیچیک از اهداف و وعدههای خود بهشدت از سوی افکار عمومی تحتفشار قرار گرفته و محبوبیت آن بهشدت کاهش مییابد.
چنین شرایطی زمینه مساعد برای بازگشت نظامیان به قدرت را فراهم کرده و این گروه با همکاری احزاب ملیگرا، علیه حزب عدالت و توسعه کودتا کرده و دولتی مبتنی بر ارزشهای سکولار و پانترکیسم تشکیل میدهند. نگرانی از پیامدهای بازگشت نظامیان به قدرت و رویکرد آنها در قبال اقلیتهای قومی، اقتصاد آشفته ترکیه را بازهم دچار چالش میکند و سبب میشود به دلیل کاهش سرمایهگذاری خارجی و درآمدهای بخش گردشگری، بیکاری در کشور افزایش یافته و ارزش لیر ترکیه در برابر ارزهای خارجی بهشدت سقوط کند.
در چنین شرایطی، مبارزه با نمادهای مذهبی در اماکن عمومی دوباره از سر گرفته شده و محدودیتهای شدیدی برای حجاب و یا نماز در مساجد اعمال میشود. همچنین با هدف فشار بیشتر بر کردها، استفاده از زبان کردی در رسانهها ممنوع شده و تدابیر ویژهای برای سرکوب گروههای مبارز کرد در پیش گرفته میشود.
رویکرد اقتدارگرای دولت سکولار سبب میشود تا اتحادیه اروپا و آمریکا به این موضوع واکنش نشان داده و خواهان تعدیل سیاستهای دولت ترکیه شوند. بدین ترتیب بهرغم تلاش نظامیان برای نزدیکی به غرب، این تلاش نافرجام مانده و به بهانه مسائل حقوق بشری، اتحادیه اروپا مذاکرات پیوستن ترکیه به این اتحادیه را تعلیق میکند.
هرچند نظامیان و سکولارهای ترکیه قرابتی باسیاستهای ایران ندارند، اما این پدیده میتواند در دل خود فرصتهایی را در اختیار ایران قرار دهد تا با استفاده از تضعیف یکی از اصلیترین رقبای منطقهای خود، نفوذ خود در منطقه را گسترش دهد.
توصیههای راهبردی
- تلاش برای تضعیف جایگاه و مشروعیت اردوغان در جامعه ترکیه
- تشدید نگرانی جامعه از پیامدهای اقتصادی و اجتماعی حضور دوباره نظامیان در قدرت
- بهبود روابط ایران با اروپا و معرفی ظرفیتهای کشور در حوزه صادرات و واردات و بازار انرژی، برای تأمین نیازهای اروپا (بهعنوان جایگزینی برای ترکیه)
- تقویت احزاب ملیگرا و کرد برای تضعیف جایگاه نظامیان و جلوگیری از به قدرت رسیدن آنها
ماهنامه نامه آیندهپژوهی، شماره 23، مرداد 1394