دکتر بهراد برزین
اندیشکده روابط بین الملل: وساطت چین میان ایران و عربستان سعودی و به نتیجه رسانیدن نزدیک به سه سال مذاکره مستقیم میان دو کشور نشان میدهد که چین در منطقه غرب آسیا دقیقا به دنبال چیست. برخی به اشتباه تصور میکنند چین نیز مانند آمریکا به دنبال احداث پایگاه نظامی منطقه ای و فروش سلاح و النهایه استعمار کشورهاست در صورتیکه با بررسی روش دیپلماسی اساسا روش نفوذ چین دقیقا در مقابل روش آمریکاست تا مزیت نسبی ایجاد کند. این توافق بیش از هر چیز نشانه باطل شدن برخی تحلیلهای مبنی بر فروش ایران به چین و یا خنجر از پشت زنی چین به ایران آنطور که در برجام و نشست های شورای امنیت سازمان ملل شاهد بودیم است. در حالی که چین بیش از هر چیز به دنبال کاهش تنش در مناطق مختلف و نفوذ اقتصادی و برقداری دیپلماسی اقتصادی در کشورهای حوزه نفوذ خوداست. به طور قطع تنش در روابط میان تهران و ریاض منافع چین در خلیج فارس و دریای عمان و البته منابع نفتی دو کشور را تحت تاثیر قرار خواهد داد در حالی که دقیقا همین تنش، اوج تحصیل منافع آمریکا در منطقه برای فروش سلاح و تنشزایی و ادغام و برقراری رابطه با صهیونیستها در منطقه است.
هر چند پیش از این به سیاست دیپلماسی فعال دولت سیزدهم برخی انتقادات در شیوه اجرا متصور هستم اما این سیاست، نیاز امروز کشور در دوره گذار نظم بینالمللی است که دستاوردهای مثبت آن را در احیای روابط با کشورهای آسیای میانه و شکست سفر بایدن به منطقه دیدیم. استراتژی آمریکا و رژیم صهیونیستی از مرداد ۱۳۹۹، ادغام صهیونیستها در منطقه بود که جمهوری اسلامی متقابلا استراتژی احیای روابط و دیپلماسی فعال و استفاده از همه ظرفیتها را محور قرار داد تا این طرح صهیونیستها نیز خنثی شود. حتی هدف تهران از مذاکرات رفع تحریمها و احیای برجام نیز کسب منافع اقتصادی با هدف سرمایهگذاری در کشورهای منطقه و حوزه مقاومت و تنشزدایی بود که تلآویو با درک این موضوع تمام تلاش خود را برای عدم توافق به کار بست.
هدف دیگر از این استراتژی، خنثیسازی طرحهای ایران هراسی بود. در ماههای گذشته اوج ایران هراسی را توسط کشورهای اروپایی شاهد بودیم. توافق ایران با آژانس بینالمللی انرژی اتمی و عدم صدور قطعنامه در کنار توافق خرید سوخو ۳۵ از روسیه، بستن قراردادهای متعدد دفاعی با کشورهای منطقه و جهان و توافق با با عربستان سعودی، نشان از شکست این طرحها و ابطال این سخن دارد که “تهران به دلیل اغتشاشات در جهان منزوی شده است” . دوره عدم دعوت به کنفرانس امنیتی مونیخ به مثابه انزواسازی گذشته است. تکمیل کننده این سیاست منطقهگرایی، وساطت فعال در احیای روابط سوریه و ترکیه است.
البته اگر در جریان مذاکراتی که میان دو کشور در پکن انجام و به نتیجه رسیده است، مسائلی چون بحران یمن هم مطرح و برای آن راه حلهایی در نظر گرفته شده باشد، برقراری روابط تهران و ریاض را میتوان بسیار مثبت ارزیابی کرد چون میزان اختلافات آتی به حداقل خواهد رسید .
پس از برقراری دوباره روابط ایران و عربستان سعودی پس از ۷ سال، شاید اتفاقاتی هم در زمین برجام بیفتد، پس از سفر گروسی به ایران توافقاتی که میان ایران و آژانس انجام شد، برجام نیز بار دیگر در فضای سیاسی و رسانهای جهان مطرح شد و حداقل شاهد این بودیم که قطعنامه ای توسط شورای حکام صادر نگردید البته آمریکا و اروپا موانع اصلی احیای برجام هستند که هنوز کارشکنی میکنند و حتی سامانه اینستکس که کارایی چندانی هم نداشت، برای تحریم بیشتر ایران تعطیل کردند. قدر مسلم گسترش روابط ایران با کشورهای همسایه بر کشورهای فرا منطقهای اولویت دارد و میتواند در خنثی کردن تحریمها مؤثر باشد.اما نباید این نکته را از ذهن دور کرد که فعلا در نقطه اول هستیم و این توافق زمانی به فعلیت خواهد رسید که طرفین بستر مناسب را فراهم کنند و در مقابل شیطنت های طراحی شده توسط آمریکا و تروئیکای اروپا و حتی صهیونیست ها راهکارهای مناسب ارائه دهند و مثلث شوم نتواند این توافق را به یک بلوف سیاسی تبدیل کند . فعلا فرصت سیاسی مناسبی جهت احیا روابط بین المللی محیا گردیده است که میتواند توان دیپلماسی ایران را بالا ببرد و دولتمردان ایرانی از ظرفیت پیش امده باید حداکثر استفاده را جهت کم اثر کردن تحریم ها و مثبت کردن توان اقتصادی و توان دفاعی ببرند