رابطه فرد و دولت در وضعیت کرونایی

هادی خزایی- دانشجوی دکتری اندیشه سیاسی- دانشگاه شهید بهشتی

اندیشکده روابط بین الملل: جهان در عصری به سر می‌برد که در آن رفاه، تکنولوژی و آزادی تعیین‌کننده‌ترین عناصر زیست بشر و چگونگی این زیست هستند. در شرایط بحرانی اما این ایده‌آل‌ها تمامیت مطلق خود را از دست می‌دهند و با شیوه‌های دیگری از در جهان بودن جایگزین می‌شوند. بحران‌ها همیشه حضور دارند و هر چه یک بحران شدیدتر باشد عواقب آن پیچیده‌تر است؛ در مورد پاندمی کرونا نیز این مسئله با توجه به آنکه بر بشر و ارتباط و تعامل او با جهان تأثیری تعیین‌کننده دارد با پیامدهای شدیدتری روبرویم. مطالعه و بررسی تأثیر بیماری کرونا در ایران بر رابطه‌ی فرد-دولت فهم مسیر-های-ی را ممکن می‌کند که پس از حاکم شدن وضعیت جدید نسبت به شرایط پیش از آن اتفاق می‌افتد. در این نو وضعیت ما گر چه با گسستی تمام روبرو نیستیم، اما برای دولت و فرد و کل مناسبات نیروها شرایطی جدیدی فراهم آمده که آن‌دو را در موقعیتی جدیدی قرار داده است که پس از پایان بیماری و بحران‌های حاصل از آن نیز پایدار می‌باشد. با وجود مسیرهای پیش‌رو تعیین آن‌که دولت و فرد باید در چه مسیری قرار گیرند در این‌‌جا مورد نظر این متن است. تعیین مسیری که وجوهی اخلاقی، سیاسی و عقلانی دارد. سیاسی بودن منحصر در یک معنا نیست بلکه می‌توان در آن هم حاکمیت مردم را یافت و هم چهره عمومی یافتن دولت را، هم گشوده بودن به روی همه‌ی افراد است و هم صیانت از جامعه.

وضعیت کنترل‌شدگی

ما از یک سو با عواقب وضعیتی روبرو هستیم که در آن حکومت به‌واسطه‌ی وضعیت کرونایی و کنترل بیماری از توانایی بیشتری در مورد کنترل بر ابدان سوژه‌ها برخوردار شده است. موقعیت ممتاز این توانایی آن‌جاست که مسأله‌ای طبیعی قلمداد شده و از مشروعیت نیز برخوردار گشته است. مسئله این نیست که چرا دولت از حق اجباری این چنین برخوردار است و اصلاً بحث کنونی نوعی تحلیل اخلاقی نیست، بلکه این‌جا در مورد پیامدهای جایگاه سوژه‌مندی صحبت می‌کنیم. نکته مهم این است که مراقبت از سلامت در شکل افراطی کنترل بر اساس متغیرهای مختلف همراستا شده است با پذیرش نامحدود تنبیه و مجازات در تمام عرصه‌ها و خطر نهادینه شدن آن کردارها. کافی است بنگریم چگونه دولت می‌تواند اعتراضات صنفی را با اتکا به اصل برهم زدن محدودیت‌های کرونایی غیرقانونی جلوه دهد و از شکل‌گیری آن‌ها جلوگیری کند. برخی از این کردارهای انضباطی در شرایط کرونایی از این قرارند:

  1. نظارت بر افراد: فرآیند نظارت از طریق انجام آزمایش‌های تشخیص بیماری، نظارت بر افراد از طریق برنامه ماسک، سامانه غربالگری و سایر شیوه‌های نظارتی سایبریْ نظامی “سراسربین” ایجاد کرده است که افراد را تحت نظارت دائمی دولت قرار می‌دهد.
  2. برقراری مقررات: کنترل پاندمی کرونا از آن‌جا که سطحی از قوانین و محدودیت‌ها را می‌طلبد پس آن میزان قدرت به دولت داده شده است تا به واسطه‌ی برخی قوانین مثل واکسینه کردن-شدن کامل افراد جهت حضور در مشاغل دولتی یا اعمال قوانین ترافیکی سطحی گسترده از بدن‌مندی را به اجرا درآورد.
  3. محدود کردن مراسمات رسمی و غیر رسمی: همچنان که تعلیق مراسم‌های دولتی موجب شده است تا دولت نتواند فرآیند استیضاح فرد را انجام دهد، اما این‌بار از طریق تعلیق مراسم‌ها، مناسبت‌ها و… توانسته است تا فرخوانی را در سطحی گسترده‌تر و این‌بار از طریق درخواست ممنوعیت یا عدم ممنوعیت انجام دهد.
  4. کمک‌های مالی و کنترل مردم: به علت مشکلات اقتصادی پیش آمده‌ی ناشی از این بیماری دولت در ایران سعی داشته است تا یک سری کمک‌های مالی و معیشتی داشته باشد. هر اندازه اعمال محدودیت‌ بر کسب و کار را تحت تأثیر سوء قرار دهد، وابستگی مردم به دولت بیشتر خواهد شد و توان کنترل کنندگی بیشتری را به دولت خواهد بخشید.
  5. اعمال تکنیک‌های انضباطی: در شرایط همه‌گیری بیماری دولت می‌بایست برای مهار کرونا به یک‌سری اقدامات کنترلی و انضباطی دست بزند تا شرایط را به‌سامان کند. اقداماتی نظیر اعمال قرنطینه و مجازات متخلفان آن، ایجاد محدودیت برای افراد واکسینه نشده.
  6. سوژه بود: مهمترین مسئله در این ساحت وادار کردن فرد به تصدیق سوژگی خود است. در این شکل از سوژگی فرد بدن‌مندی خود و حاکمیت کردارهای انضباطی را مورد تأیید قرار می‌دهد و مشروعیت آن‌ها را مطلق می‌داند به نحوی که دولت برای حفاظت از صیانت من می‌تواند دیگری را مرد بازخواست و تنبیه قرار دهد.

جهان موازی با منطقی دیگر

در حالی که دولت و فرد در درون کردارهای انضباطی گرفتار آمده‌اند اما این نه همه‌ی آن‌چیزی است که در حال اتفاق افتادن است چون نومنطقی دیگر در تخالف با جهان تصنعی به دنبال ایجاد جهانی دیگر است که آن را طبیعی و متعلق به خود می‌داند. این نو منطق در جهان کرونایی نمودهایی دارد، همچون:

  1. کاهش میل به مشارکت و ایجاد گسست: در جهان کرونازده میل و اشتیاق افراد برای مشارکت سیاسی کاسته می‌شود و نیازهای معیشتی به دغدغه‌ی اساسی افراد به دلیل وضعیت بد اقتصادی بدل می‌شود. عدم حضور افراد چه در مناسبات قدرت و چه آن‌گاه که سیاست را متأثر از کنش خود می‌کنند به معنای گسست رابطه‌‌ای است که بر اساس آن عملکرد استیضاح آلتوسری صورت می‌گیرد.
  2. تضاد میان فرد و دولت: اگر دولت ناتوان باشد از برآوردن خواست‌های مردم، نارضایتی از حکومت افزایش و تلاش برای رسیدن به نیازهای خویش ماهیت خشونت‌آمیز پیدا می‌کند. در چنین وضعیتی میان دولت و مردم شکاف افتاده و کردارهای انضباطی دولت در فضای جدیدی قرار خواهند گرفت.
  3. افزایش وابستگی به مردم: کسری حدود بالای بیست درصد اقتصاد کشور را تضعیف و در شرایطی که تحریم اقتصادی کشور را تضعیف کرده‌است دولت ایران را بیش‌از هر زمانی به مردم وابسته خواهد شد. سیاست‌هایی مثل طرح‌های مختلف در جهت اخذ مالیات، فروش اوراق قرضه و … از این جمله‌اند.
  4. آزادی فرد به واسطه‌ی تکنولوژی: تکنولوژی به واسطه وجه وجودی آن و تحت تعیین کردن ماهیت زندگی انسان اما درخدمت آزادی او نیز می‌تواند قرار گیرد. از زمان اختراع دستگاه چاپ که آگاهی انسان از جهان و به تبع آن آزادی و آگاهی او از آزادی را افزایش داد تا به امروز که عصر رسانه‌های مجازی است، تکنولوژی مهم‌ترین عرصه روابط اجتماعی و سیاسی برای افراد جامعه و حتی سیاست‌مداران و دولت‌هاست. اپیدمی کرونا و محدودیت‌های ناشی از آن بر روابط افراد، حضور ایشان را در عرصه‌ی مجازی گسترش می‌دهد، مسأله‌ای که از میزان بدنمندی، کنترل و نظارت دولت بر افراد خواهد کاست.

چگونه دولتی؟

در این وضعیت متضاد که فرد و دولت شرایط متفاوتی را تجربه می‌کنند دو مسئله‌ی مهم وجود دارد: از سویی این مسئله‌که دولت امکان قرار گرفتن در چه مسیرهایی را دارد و این‌که او باید کدام یک را انتخاب کند، و از سوی دیگر راه‌های پیش روی فرد و اولویت او کدام یک باید باشد. چند راه در این‌جا قابل تصور است:

– تعلیق]فرد[ توسط دولت(دولت انضباطی): دولت ایران ممکن است بخواهد تا با تداوم منطق انضباط و به کارگیری رویه‌های کنترلی و نظارتی سعی کند تا سوژه‌ای خاص تولید کند. اما وجود و صلبیت این دولت مشروط است به عدم آگاهی فرد از خود، انقیاد او تحت لوای دولت و بازتأیید آن توسط خود فرد؛ حال آن‎که فرد در حال ترسیم کردن سپهری جدید است که در آن به دنبال به دست آوردن آزادی خود است. بعلاوه آن‌که دولت در حاد وضعیتی قرار دارد که در آن هم منطق جهانی شدن مرزها را در می‌نوردد و هم در دوره‌ای قرار داریم که یکی از وظیفه‌های بنیادی دولت فراهم آوردن رفاه تلقی می‌شود، که در نتیجه‌ی آن‌ها ماهیت دولت انضباطی با موانع اساسی روبرو می‌شود.

– تضاد میان فرد/دولت(دولت آشوب): در شرایطی که افراد -به خاطر حضور در عرصه‌هایی که با خلأ قدرت حکومت روبروییم- از آگاهی بیشتری برخوردار شده‌اند؛ پس امکان‌های چندی به وجود می‌آید از جمله آن‌که دولت و اَعمال او از طرف جامعه مشروعیت خود را از دست دهند، تضاد میان آن‌دو افزایش بابد و رابطه‌ی طردآمیز میان ایشان حاکم شود. حرکت دولت به سمت تداوم اعمال نظارتی و انضباطی و کنترل افراد در حالی که در کوتاه مدت عامل حفظ قدرت است اما در بلند مدت موجودیت او را با خطر فروپاشی روبرو خواهد کرد.

– هماهنگی دولت با فرد(دولت حقوقی): اگر خودآگاهی و پذیرش متقابل میان دولت و فرد وجود داشته باشد پیوند میان آن‌دو مستحکم‌تر خواهد شد به نحوی که آزادی‌های فردی به سود کردارهای انضباطی نادیده گرفته نخواهد شد بلکه چیزی واژگون امکان ظهور دارد.

در جهان پساکرونایی امکان پدیداری ظرفیت برای عقلانی شدن دولت وجود خواهد داشت، در مسیری که وجود یک دولت حقوقی شرط اساسی است: دولتی که وظیفه‌ی آن پاسداری از شهروندان است و سیاست‌های کنترلی آن در خدمت حفظ و حمایت از افراد است نه حفظ قدرت؛ افزایش آگاهی شهروندان و تلاش برای به دست آوردن آزادی و رفاه و ایجاد عدالت در جامعه به چالش کشیدن دولت‌ را افزایش و بحران‌ها و هزینه‌های بسیاری را  بر دولت تحمیل کند و او را به عقلانی شدن بیشتر سوق می‌دهد؛ این دولت با توجه بحران اقتصادی ناشی از کرونا دولتی است که وابسته به مالیات خواهد بود، از این‌رو محدود و پاسخ‌گو به شهروندان است؛ کرونا در بستر مدرنیته الزام به جهانی شدن را شدت می‌بخشد در حالی که حضور در اقتصاد جهانی اقتصاد دولتی در ایران را به سمت خصوصی شدن گرایش می‌دهد و این امر نیازمند ایجاد دولتی حقوقی است که تضمین کننده‌ی حقوق و دارایی‌های افراد جهت رقابت و کسب سود است. تحت این شرایط اجباری- اختیاری(عقلانی) دولت در ایران به‌تدریج ناچار خواهد بود تا چهره‌ی ایدئولوژیک را به نفع چهره‌ای حقوقی قانونی خود کنار بگذارد. به‌علاوه آن که پیدایی و ضروری شدن این چهره‌ی حقوقی مرتبط است با مدرنیته. چون کرونا در درون مدرنیته معنا پیدا می‌کند و در خدمت مدرنیته به‌عنوان یک بحران ضرورت دولت محدود را گوشزد می‌کند. ستیهندگی و تعیین کنندگی مدرنیته آن چنان است که بحران‌ها بیرون از آن عمل نمی‌کنند. هر چقدر ارتباط با مدرنیته کمتر باشد بیماری بخشی از روند زندگی‌ست اما در کشورهایی که تجدد و پیشرفت را ضرورت‌های انکارناپذیر خود تلقی می‌کنند بیماری یک عامل بیرونی است که چون نمی‌تواند خارج از مدرنیته عمل کند پس باید آن را کنترل و تبعاتش خواه‌ناخواه جزئی از مرحله‌ی تغییر و پیشرفت خواهد بود. پس مسئله این نیست که به جهان زوال دولت ملت وارد می‌شویم یا این‌که برعکس قدرت دولت‌ها در شرایط اپیدمی کرونا افزایش‌یافته، چه‌این‌که با هر دو جنبه مواجهیم. آنچه از اهمیت بیشتری برخوردار است تقویت پیوند یافتن دولت با مردم است که طی آن وجه قانونی دولت متأثر از ماهیت خواست‌های یک جامعه درحال مدرن شدن و دارای خواست‌های بسیار افزایش می‌یابد. پس در این وضعیت ضروری نرم‌ها و قواعد دولت براساس خواست‌های ملت تحت شرایط بحران کرونا در درون مدرنیته با توجه به جامعه درحال‌گذار ایران تغییر خواهد یافت.

درباره نویسنده

سید عبدالمجید زواری

مدیر اندیشکده روابط بین الملل

خبرنامه اندیشکده روابط بین الملل

با تکمیل فرم زیر،از دست اول ترین اخبار روز دنیا مطلع شوید.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

  • دسترسی به به محصولات ویژه سایت
  • تخفیف در کلیه دوره ها
  • دریافت پشتیبانی برای محصولات
  • بهره مندی از تخفیف های ویژه کاربران

جدید ترین محصولات

سبد خرید