درحالیکه صحبتهای ضدونقیضی را از مقامات ایالاتمتحده بهویژه با عدم همراهی متحدان دیرینه و رقبای دیروز و امروز آمریکا درباره برجام شاهدیم باید این سؤال را پرسید که از نظر مقامات آمریکا برجام فسخشده یا بهصورت تعلیق از سوی آنها درآمده است؟ باید توجه داشت که درصورتیکه ایران به تمام تعهدات خود عمل کرده است اما از دید آمریکاییها هنوز ایران برگ برندهای را دارد و ازاینرو به دنبال گرفتن این برگها است.
چکیده
اندیشکده روابط بین الملل: اگرچه به نظر میرسد برجام یک موفقیت دیپلماتیکی با بازتابهای سیاسی و اقتصادی برای ایران بود اما بعد از خروج آمریکا از برجام شاهد آن هستیم که رود بازتابها تغییر کرده است. این به معنای این است که درگذشته بازتاب سیاسی و اقتصادی برجام بهعنوان یک اقدام جامع مشترک بینالمللی محسوب میشد که با حضور قدرتمندترین کشورهای جهان و اتحادیه اروپا از یکسو و کشور قدرتمند منطقهای ایران از سوی دیگر منعقد شد اما در حال حاضر باید وضعیت فعلی برجام را یک اقدام جامع مشترک بینالمللی بدون حضور آمریکا دانست. اگرچه حضور آمریکا در این توافق بهمنزله افزایش اعتبار و کسب مشروعیت بدون چونوچرا تلقی میگردید اما آنچه در دوران پس از خروج ایالات متحده آمریکا از برجام در تاریخ 18 اردیبهشت 1397، با نقض اساسی قطعنامهی 2231 شورای امنیت که برنامه جامع اقدام مشترک (برجام) هم ضمیمهی آن است شاهد هستیم موج مخالف های بین المللی به خاطر تصمیمِ یکجانبه و غیرقانونی برای خروج از برجام و تهدید سایر کشورها برای خروج از این توافق نامه هستیم. رئیس جمهور آمریکا با خروج از برجام در تعقیب اهدافی چون بازنویسی برجام یا حداقل افزودن مفاد دیگر به این توافقنامه است.
آمریکا برای حصول نتیجه بعد از خروج از برجام به تلاشهای دیپلماتیکی و سپس اقدامات تهدیدآمیز برای تحریم تمامی طرفهایی که با ایران به همکاری بپردازند زده است. درنتیجه شرکتهای بزرگی که با ایران قرا داد بسته بودند به این طریق خارج شدند و این کشور بدنبال اعمال تحریم های دیگر علیه ایران است. در چنین شرایطی که ایران تحتفشار ایالاتمتحده آمریکا است سؤال اصلی این است که مهمترین سیاستهای ایران برای دوران پسا برجام چیست؟ و در پاسخ به این سؤال این فرضیه مطرحشده است که ایران با داشتن ظرفیت بازیگری مناسب در سه حوزهی داخلی، منطقهای و بینالمللی میتواند در مقابل سیاستهای ایالات متحده آمریکا ظاهر شود.
متن اصلی
درحالیکه صحبتهای ضدونقیضی را از مقامات ایالاتمتحده بهویژه با عدم همراهی متحدان دیرینه و رقبای دیروز و امروز آمریکا درباره برجام شاهدیم باید این سؤال را پرسید که از نظر مقامات آمریکا برجام فسخشده یا بهصورت تعلیق از سوی آنها درآمده است؟ باید توجه داشت که درصورتیکه ایران به تمام تعهدات خود عمل کرده است اما از دید آمریکاییها هنوز ایران برگ برندهای را دارد و ازاینرو به دنبال گرفتن این برگها است.
این برگها شامل توان احیای هستهای و دوم توان موشکی ایران است. آنچه بهعنوان سیاست اعمالی آمریکا نشان میدهد این است که آمریکا در ابتدا به دنبال تغییر اساسی برجام و سپس با موضعگیری منفی سایر بازیگران به اتخاذ رویکرد نرمتر در حد افزودن مفاد مورد نظر خود در این توافقنامه بسنده کرده است. اضافه شدن «برایان هوک» که مشاور ارشد وزیر خارجه آمریکا و مدیر برنامهریزی سیاسی است در جهت افزایش هماهنگی اروپاییان با نقطه نظرات آمریکا است.
از نگاه این مقاله با این تغییرات در تیم ترامپ باید دوباره به سراغ رویکرد اروپاییها رفت که یک رویکرد هدفمند برای برجام دارند یا آن را ابزار و برگ برنده استقلال خود برای اثبات خود به آمریکا می بینند و این بیم وجود دارد که موضع طرفداری سرسخت آنها از برجام با تغییر رویه آمریکا به موضع نرمتری تنزل کند. از این نظر میبایست علاوه بر آنکه به محدودسازی ایالاتمتحده نگاه کرده میشود به کانالیزه کردن اروپا برای حفظ موضع سرسختانه خود نیز توجه شود.
جمهوری اسلامی ایران بهطور دقیق به وظایف خود بر طبق برجام عمل کرده و بهطور مکرر و پیوسته توسط آژانس بینالمللی انرژی اتمی نیز راستی آزمایی شده است و اروپا با اذعان به این مورد برای مقابله با آمریکا به دنبال کسب زمان برای ایجاد سازوکار مناسب برای دور زدن یا بیاثر کردن تحریمهای آمریکا است. اما این ساز و کار موازی و حتی بحث خروج از تبادلات با دلار و جایگزین کردن در حالی مطرح می شود که به آن نیز بهعنوان مسئله رقابت چین و آمریکا و از طرف دیگر اروپا و چین باید توجه شود، بهطوریکه ماس وزیر خارجه آلمان گفته است که باید بهسوی ایجاد سیستم مالی مستقل از آمریکا و راه اندازی آن زودتر از چین برویم.
این فرصت رقابت میتواند بهمنزله ایجاد فرصتی برای دستاویز قرار دادن نجات برجام با ابزار دیپلماسی و رسانهای باشد. شاید ایجاد یک “سوئیفت اروپایی” برای همین پیشدستی ها از سوی اروپا لازم می بود در حالیکه میزان تبادلات تجاری ایران با چین بیشتر است. از طرف دیگر رئیس دستگاه سياست خارجي اتحاديه اروپا و وزير خارجه ايران، نیز بيانيه مشترکي با ایران و دیگر کشورهای توافقنامه بیان می کند که بر پایبندی بر برجام تأکید دارند اما به نظر میرسد این بیانیهها علاوه بر اینکه باید مخاطب خود را از میان موافقان برجام بیابد باید در جهت تصمیم علیه آمریکا نیز باشد و اجماع جهانی برای این موضوع باید تبدیل به رقابت عملی علیه آمریکا شود.
در نتیجه بیحاصلی این بیانیه ها را باید در رقابت بین اروپا با چین و روسیه با شدت کمتر از رقابت با آمریکا دید. این به معنای آن است که اگرچه بر پایبندی به توافق بر برجام تأکید ویژهای میشود ولی شاهد رقابت بین موافقان بدون توجه به قربانی شدن برجام نیز هستیم که باید هرچه سریع تر اجماع بر سر مقابله با فشار آمریکا ایجاد گردد.
اظهارنظرهای اتحادیه اروپا فراتر از اینکه در کنار ایالاتمتحده آمریکا و چین بهعنوان یک قدرت اصلی اقتصادی به شمار آید در تلاش برای داشتن نقش پررنگ در معادلات سیاسی جهان است که اولویت این هدف میتواند توجه و اقدامات جدی و اقتصادی در خصوص برجام را کاهش دهد. از طرفی جنگ رواني ترامپ درصدد امتیاز گیری از اروپا، تحریک سعوديها و ايجاد تزلزل در جمهوري اسلامي ايران است.
ازاینرو برای مقابله با تهدیدات روانی لازم است که اقدامات مؤثر روانی نیز در جهت واکنشی- خنثیسازی آن و کنشی- جهتدهی از داخل و بینالملل ایجاد شود. از سوی دیگر باید قدرت تبدیل سازی موضوع برجام به ابعاد سیاسی، اقتصادی، حقوقی و … ایجاد گردد. لازمالاجرا شدن برجام نیازمند آن است که نظریهسازیهای متعددی برای تبعیت و حمایت برای کلیه متعهدان و نقضکننده تعهد ایجاد کند. ازاینرو نقش اقدامات اجباری/ داوطلبانه، حیاتی/فوری/عادی، سیاسی/اقتصادی/حقوقی، سخت یا نرم باید تفکیک و توجیه گردد.
مهمترین بحث و تأکید این مقاله نیز بر روی دیپلماسی فشار است که ابزار مهم ایران باید به شمار آید. در اعمال دیپلماسی فشار باید عوامل مختلف داخلی و بینالمللی و اقدامات ظاهری و واقعی، انحرافی و صحیح، با طول زمان متفاوت و محدودیت تاثیرگذاری از نظر زمانی بکار برده شود. برای مثال دولت اوباما برای آنکه ایران را به مرحله مذاکره بکشاند بسیاری از ابزارهای دیپلماسی فشار را جهت سوق دادن ایران و رساندن به این نتیجه که مذاکره را برگزید.
در تدوین دیپلماسی فشار از نگاه این مقاله میبایست ابتدا چارچوب سیاست خود را به جهان بار دیگر تعریف کنیم. منظور از چارچوب این است که نشان داده شود که آیا ایران در موضع ضعف قرارداد یا قوت؟ به نسبی که طرفین ایران متوجه شوند ایران بدون برجام یا با برجام دارای موضع قابل محسوس تهدیدزا یا امنیت ساز است شاهد بالانس شدن رویکرد آنها به ایران خواهیم بود و حتی تصمیم های آمریکا را دستخوش تغییر کند. مهمترین اقدام ایران باید تعریف وضعیت خود در روابط خود را با شرق و غرب در وضعیتی قرار بدهد که بهعنوان یک بازیگر قدرتمند و نه در موضع ضعف دیده شود. این مسئله سبب عدم اتلاف وقت و انرژی به طرف های مقابل و اقدامات جدی برای اجرای برجام خواهد شد.
اقدامات پیشنهادی
يکپارچگي جناحهاي سياسي داخلي، تقويت و حمايت از گروه مذاكرهکننده هستهاي و دستگاه ديپلماسي ضرورت داخلی است. آمادگی برای مقابله با فشارهای اقتصادی یک اهرم مناسب خنثیساز است. سناریوهایی برای ایجاد ترس از انتخابات آتی ایران و تغییر برخی مسئولان در شرایط فعلی نیز در قالب دیپلماسی فشار ممکن است.
تقویت دلایلی که اروپاییان برجام را مناسب یافتهاند باید انجام گیرد. علاوه بر آن تمام توجیههای ناکارآمدی برجام را باید رفع گردد مثلاً ترامپ تاکنون بارها هشدار داده که ازنظر او ایران نقش بیثبات کننده در سوریه و منطقه دارد، توافق اتمی برجام قراردادی ضعیف است و فعالیتهای موشکی ایران تهدیدزا است در مقابل میتوان این فشار را با توجه به اینکه بهغیراز ایران بازیگران دیگری (چه همسو با ایران و چه غیرهمسو) نقشآفرینی کردهاند
کاهش داد این به معنای رفع متهم اصلی بودن خود است. علاوه بر آن باید با قرار دادن موضع خود در شرایطی که قادر به اتمامِحجت دادن هستیم از آمادگی خود برای خروج یا اقدامات دیگر سعی کنیم تا دیگرت را در شرایط مسئولیتپذیرتری نسبت به ایران قرار بدهیم. همچنین میتوانیم نقش سازنده خود را در منطقه و بینالملل چنان نشان بدهیم که آماده رفع تنشها هستیم.
ایران میتواند با ایجاد قراردادهای متعدد و همپیمان و تصویب قوانین مختلف امنیتی چون ممنوعیت استفاده نیروهای خارجی دردیای خزر عملاً حصار امنیت خود را مستحکم سازد بعلاوه با جذب کشورهای دیگر درزمینه همکاری هستهای نوعی مشروعیت و موافقت دیگر اعضا را نسبت به فعالیتهای خود میتواند رقم بزند. ایران باید مطالبه به اجرای برجام را نه بهعنوان یک نیاز حیاتی کشور بلکه بهعنوان یک احقاق حق مسلم بین المللی نشان دهد.
ازاینرو میتوان بدون آنکه خود را در موضع امتیازدهی قرار دهد از موضع قدرت سخن میگوید هرچند لازمه این کار ابتدا تقویت داخلی و قابلیت کنترل شرایط بحرانی برای تغییر نظر تصمیم گیرندگان کشورهای خارجی است. در نهایت پیشنهاد می شود که متحدان آمریکا را به عنوان نقطه ضعف آمریکا باید تلقی کرد و در مسایلی چون حقوق بشر یا اتفاقاتی که در استانبول افتاد بتوان از طریق فشارهای دیپلماتیکی و حتی تحریم هایی از سوی ایران و موافقان برجام بر ضد متحدان ایالات متحده چون عربستان سعودی عرصه را بر آمرکیا تنگ کرد. بدون شک به نسبی که فشارها مستقیم و غیر مستقیم بر ایالات متحده افزایش یابد و یا بتوان با عقیم سازی نقش کشورهایی که بتوانند جای خالی ایران را پر بکنند قادر هستیم تا اثرات نقض برجام را کاهش دهیم.
[r]
[/r]