پرهام پوررمضان در یادداشتی برای اندیشکده روابط بینالملل مینویسد: دولتها به عنوان بازیگران متعارف در سطح نظام بینالملل ازاقتدار بیشتری برخوردار هستند، چراکه این دولتها بودند که تا به امروز در عرصههای متفاوت ازجمله جنگ و صلح پررنگترین نقش را ایفا کردند.
نویسنده: پرهام پوررمضان، پژوهشگراندیشکده روابط بینالملل
اندیشکده روابط بینالملل: به عقیده بسیاری از تحلیلگران حوزه سیاست دولت نقش ویژهای را در راستای موضوعات اساسی مربوط به نظام بینالملل ایفا میکند، در واقع برخی بر این باورند که با تعیین یک سرزمین و اسکان جمعیت بهصورت دائمی و پایدار ولذا با شکلگیری یک حکومت که بر مبنا قانون پایهگذاری میشود، در نهایت فردی را در راس امور قرار میدهند تا با قدرتی که در اختیار دارد سرزمین را از مشکلات داخلی و خارجی مصون نگاه دارد، اما دولتهای امروزی عمر کوتاهی از قدرت را تجربه میکنند، چراکه پس از جنگهای 30 ساله اروپا که بین کاتولیک وپروتستانها شکل گرفت که در نهایت منجر به انعقاد پیمان وستفالی شد، سبب شد تا ساختار شکلگیری یک دولت دستخوش تغییرات زیادی قرار بگیرد. دولت به دوصورت کلاسیک و سنتی از دیرباز وجود داشته است، اما مطالعات سازماندهی شده جدید در این حوزه وجود دارد.
دولتها به عنوان بازیگران متعارف در سطح نظام بینالملل ازاقتدار بیشتری برخوردار هستند، چراکه این دولتها بودند که تا به امروز در عرصههای متفاوت ازجمله جنگ و صلح پررنگترین نقش را ایفا کردند، با یه نگاه اجمالی به جنگهای 50 سال اخیر، نقش دولتها در شعلهور و خاموش کردن آتش جنگ غیرقابل انکار است. دولتها در اکثر حوزهها از جمله تدوین و تبیین قانون، توسعه و بازسازی، پیشرفت تکنولوژی ودیگر بخشهای مهم کشور نقش و قدرت تعیین کنندهای دارد، در واقع باتوجه به مطالب فوق تاریخ عصر مدرن را تاریخ دولت ملی دانست.
قدرت کشورها در امروز براساس معیاری به نام دولت ملی تعیین میشود، چراکه برای تامین منافع ملی وتامین نیاز شهروندان در حوزه خارجی با سایر کشورها به تعامل میرسد، پیمان وستفالی سبب شد تا ساختار جدیدی از دولت ملی شکل بگیرد، که این امر هر روز در مسیر تکامل حرکت میکند.
دولتها واحد اصلی نظام بینالملل هستند و برای رسیدن به وضعیت فعلی مسیر پر فراز و نشیبی را طی کردند. دولتهای ملی به همان اندازه که ایجاد یا برقراری صلح تاثیر گذار هستند، میتوانند در بیثباتی منطقه و جهان نقش بسزایی را ایفا کنند، در واقع دولتهای که با مشکلات عدیده اقتصادی روبهرو هستند که سبب تضعیف آنان در بخشهای مختلف کشورداری شده است عاملان اصلی بیثباتی در نظم بینالملل محسوب میشوند، برای مثال جامعه جهانی برای شکلدهی یک دولت با ثبات در افغانستان در دوره پساطالبان تمام تلاش خود را به کار گرفته است، چراکه بیثباتی در هریک از حوزههای جغرافیایی جهان، تاثیرات سوء بر تمام جهان خواهد گذاشت، در همین راستا حضور 12 ساله جامعه جهانی به رهبری ایالات متحده آمریکا، گرچه بیشتری جنبه نمادی دارد، اما گامهای خوبی در این راستا برداشته شده است، اما واقعیت امر این است که افغانستان برای دستیابی به دولت ملی با ثبات راه طولانی در پیشرو دارد. گفتنی است که برای بررسی و ارزیابی سیاست بینالملل باید روابط میان واحدهای سیاسی را در قرن 19 و 20 ازلحاظ روابط و رفتارهای سیاسی، اقتصادی ونظامی دولتهای بزرگ مورد مطالعه قرار بگیرد.