نگاهی به نقش و عملکرد ارتشبد حسن طوفانیان در دوران حکومت پهلوی دوم: طوفانیان؛ از دلالی سلاح تا روابط پنهانی با اسرائیل

اعتماد زیاد محمدرضا پهلوی به ارتشبد طوفانیان موجب گردید محرم اسرار نظامی شود و نقش مهمی در معاملات اسلحه‏ ایران بازی کند و سرانجام به شهرت جهانی برسد. او تا آستانه انقلاب اسلامی نیز دست از تلاش جهت ایجاد روابط میان دولت پهلوی و رژیم صهیونیستی نکشید.
محسن شفیعی
حسن طوفانیان در سال 1292در تهران به دنیا آمد. نام پدرش مهدی و مادرش آمنه بود. او تحصیلاتش را در تهران گذراند و ده روز پیش از واقعه نقض بی‌طرفی و اشغال ایران در سوم شهریور 20، یعنی در آدینه 24/5/1320، با فاطمه شکوه‌الملوک زرهی ازدواج کرد. فاطمه زرهی در 1303 از پدری به نام داوود و مادری به نام اشرف‌السادات در تهران زاده شد و تحصیلات خود را در دبستان ناموس گذراند.
ارتشبد حسن طوفانیان، در سال 1312 به استخدام ارتش درآمد. مروری بر زندگی وی نشان می‌­دهد که در دوران سلطنت پهلوی دوم، مهم‌ترین مشاغل وی عبارت بودند از: «1-فرمانده آموزشگاه خلبانی، 2-رئیس دایره طرح‌های استراتژیک اداره سوم ارتش، 3-معاون هوایی اداره سوم ارتش، 4-مدیرعامل سازمان صنایع نظامی، 5-آجودان مخصوص شاه، 6-رئیس اداره خرید و سفارشات خارجی صنایع نظامی و جانشین وزیر جنگ». او در جریان پیروزی انقلاب اسلامی در ایران توسط مردم دستگیر و به زندان قصر منتقل شد، امّا توسط عده‌­ای به لویزان انتقال یافت که مدارک خریدهای کلان نظامی در آنجا نگهداری می‌شد. فراری دادن وی به همراه این مدارک آخرین اقدام در مورد طوفانیان بود. پس از تسخیر لانه‌جاسوسی آمریکا توسط دانشجویان مسلمان پیرو خط امام، اسناد متعددی درباره معاملات طوفانیان از جمله با رژیم صهیونیستی به دست آمد که در اسناد لانه جاسوسی مندرج است. در همین راستا، سؤالی که در این گزارش مطرح می­‌شود عبارت است از اینکه «اولاً چه ارتباطی میان حسن طوفانیان و خریدهای سنگین نظامی ایران و آمریکا وجود دارد و اساساً این خریدهای نظامی چگونه مصرف می‌شدند ثانیاً حسن طوفانیان چه نقشی در ارتباط پنهانی ایران و رژیم صهیونیستی داشته است؟». جهت پاسخ به سؤالات مذکور، ذیل محورهایی به شرح زیر مواردی را با استناد به مکتوبات موجود مورداشاره قرار می‌دهیم.
طوفانیان و خریدهای نظامی
ازجمله مهم‌ترین اقدامات طوفانیان، خریدهای نظامی و تسلیحاتی بوده که در مورد آن تردید‌های زیادی وجود دارد. او که ارتباط نزدیکی با کارخانه­‌ها و کمپانی‌های تولید سلاح به‌خصوص در کشورهای آمریکا، انگلیس و اسرائیل داشت، راه خود را جهت ارتباط با این کشورها هموار می‌دید. در همین رابطه، فردوست دربارۀ محمدرضا پهلوی و طوفانیان و خریدهای اسلحه آنها می‌نویسد:
«نمی‌دانم که طوفانیان چگونه توسط محمدرضا به‌عنوان مأمور تهیه سلاح انتخاب شد. ولی حدس می‌زنم که به علت گذراندن دورۀ نظامی در آمریکا و آشنایی زیاد با مستشاران نظامی آمریکایی در ایران، از طریق آنها به محمدرضا معرفی شد و از آن پس خریدهای گزاف اسلحۀ ایران را ترتیب می‌داد… در اینجا دو موضوع مورد توجه محمدرضا بود. خود سلاح و کشور تهیه‌کنندۀ آن. او اگر با نوع سلاح موافق بود و شرکت و کشور تأمین‌کننده جزء لیست مورد نظرش بود که آمریکایی‌ها و انگلیس‌ها دیکته می‌کردند، سفارش را تصویب می‌کرد و تهیه‌کننده طوفانیان بود… مسلم است که فروشندگان سلاح به طوفانیان حق و حساب می‌دادند… در معاملات بزرگ 2 درصد و در اقلام کوچک تا 5 درصد پرداخت می‌شود که فروشندگان بدون سؤال به‌حساب مسئول خرید می‌ریزند… او ارقام دقیق پورسانتاژ را به محمدرضا می‌گفت. او مقداری را به خودش می‌داد و در مورد بقیه مبلغ دستور می­‌داد که به کدام شخص و به چه مبلغی پرداخت شود… اگر در هر معامله، محمدرضا نیم درصد به طوفانیان می‌داد، در طول سال‌ها رقم کلانی می‌شد»[1].
سلاح‌هایی که با پول ایرانیان به متحدین آمریکا اعطا می‌شد
بنابراین، در ارتباط با مقوله دلالی اسلحه، طوفانیان از یک طرف سود کلانی را برای خود درنظر می‌گرفته و از طرف دیگر، با ترفندهایی سعی در کسب رضایت محمدرضا شاه را نیز داشته است. اما در اینجا این سؤال پیش می‌­آید که آیا همه این سلاح‌ها که به نام ملت ایران خریداری می‌شد، در کشور نگه‌داری می­‌شد یا مستقیماً سر از کشورهایی درمی‌آورد که آمریکا به عنوان وابستگان خود به آنها کمک نظامی و تسلیحاتی می‌کرد؟ در همین زمینه طوفانیان در بخشی از خاطرات خود[2]، موضوع خرید 90 فروند جنگنده مدرن و اعطای آن به پاکستان با امکان بوجود آمدن دشمنی میان هند و ایران را به عنوان یکی از اقداماتش مطرح می‌سازد: «گفتم: اعلیحضرت این ممکن است گرفتاری سیاسی پیدا بکند… اعلیحضرت گفت: اگر گرفتاری سیاسی پیدا کرد می‌گوییم تو اشتباه کردی. گفتم: بله به فرض هم من اشتباه کردم بازنشسته‌ام کنید… رفتیم و نودتا طیاره را هم خریدیم. وقتی خریدم یک روزی گرفتاری سیاسی پیدا شد، هندی‌ها آمدند اعتراض کردند که شما حق نداشتید. آن‌وقت خود این یک قصه است[3].»
با توجه به این مورد و موارد مشابه دیگر، در طول سلطنت محمدرضا پهلوی بسیاری از تسلیحات نظامی خریداری شده به کشورهای دیگر سرازیر می‌شد، دلیل این کار نیز، حمایت از کشورهایی بود که با آمریکا ارتباط نزدیکی داشتند. به عنوان مثال، همین کمک‌هایی که از طریق طوفانیان به پاکستان صورت گرفت، به این علت بود که این کشور در برابر هندوستان، که در آن مقطع زمانی یکی از کشورهای وابسته به اتحاد جماهیر شوروی به حساب می‌­آمد، تقویت شود. ظاهراً نیز در این مورد، اختیارات طوفانیان بسیار زیاد بوده است، به گونه‌ای که وی در جایی از خاطراتش اشاره می­‌کند که «اگر من تشخیص می‌‌دادم که الان در بلوچستان نزاع [است] و پاکستان می‌تواند جنگ بکند چهارتا هلیکوپتر می‌دادم بهش، چهارتا هواپیمای سی130 می‌دادم به پاکستان. خودم خریده بودم ولی منتقل می‌کردم، می‌گفتم اعلیحضرت پولش را از آنها نگیر. صدتا اتوبوس می‌دادم به پاکستان، پولش را نمی‌گرفتم. یا این که وزیر دفاع پاکستان می‌آمد پهلوی من و شاه، صد میلیون دلار بلاعوض به او می‌دادم به عنوان… این برای چه؟ برای تقویت بنیه دفاعی کشور[4].»
از جمله نکات دیگری که طوفانیان به آن اشاره می­کند مربوط به قبل از کودتای 28 مرداد است. زمانی که انگلستان در ایران قدرت یکه‌تاز بود و بسیاری از اموال ملت ایران را به غارت می‌برد. اموالی که به‌نام ملت ایران خریداری می‌شد و در کشورهای دیگر، در جهت منافع آمریکا یا انگلیس مصرف می‌شد «از آمریکا هم ما هواپیماهای کرتیس خریدیم که این هواپیمای کرتیس تمامش تو صندوق دربسته در آبادان به وسیله انگلیس‌ها، رفت به سنگاپور… ما ماشین­‌های قشنگ آلمانی هم آنجا داشتیم. ماشین‌های تراش خوب آلمانی که تمام ماشین­‌های خوب ما را انگلیس‌ها وقتی آمدند به ایران، بردند[5].». پس از کودتای 28 مرداد نیز آمریکا با پول نفت ملت ایران به تجهیز ارتش پرداخت. این انگیزه آمریکا دلایلی متعددی داشت که از جمله مهمترین آن‌ها عبارتند از:
1-حرص و آز و اشتهای سیری‌ناپذیر شاه به برخورداری ارتش مجهز و مدرن تا عاملی به‌منظور سرکوب شورش­های داخلی در مناطق گوناگون کشور باشد و در برابر تهاجم نظامی احتمالی از سوی شوروی ایستادگی کند.
2-مقابله با کشورهای مترقی عرب منطقه، به‌ویژه مصر که در این سال­ها توسط جمال عبدالناصر رهبری می‌شد و هم‌چنین عراق که با کودتای عبدالکریم قاسم از پیمان بغداد خارج‌ شده و عملاً” سیاستی ضدامریکایی در پیش‌گرفته بود و به شوروی گرایش داشت نیز از نظر رژیم پهلوی دور نبود.
3-ایجاد و تقویت وابستگی اقتصادی از رهگذر خرید بیشتر سلاح، زیرا چرخه مبادله نفت با اسلحه، موجبات کنترل هرچه بیشتر اقتصاد و ارتش ایران توسط امریکایی­‌ها را فراهم می‌کرد
4-حراست از تنگه هرمز به مثابه معبر صدور نفت منطقه به آمریکا و اروپا که ضروری بود.
علاوه بر آنچه تاکنون گفته شد، گاهی برخی از این گونه غارت اموال حتی بدون اطلاع محمدرضا شاه انجام می‌گرفته است. به عنوان مثال، تاج‌الملوک در خاطرات خود نقل می‌کند «یک روز محمدرضا که خیلی ناراحت بود به من گفت: مادر جان! مرده شور این سلطنت را ببرد که من شاه و فرمانده کل قوا هستم و بدون اطلاع من هواپیماهای ما را برده‌اند ویتنام. آن موقع جنگ ویتنام بود و آمریکایی‌ها که از قدیم در ایران نیروی نظامی داشتند هر وقت احتیاج پیدا می‌کردند از پایگاه­های ایران و امکانات ایران با صلاحدید خود استفاده می‌کردند و حتی اگر احتیاج داشتند از هواپیماها و یدکی‌های ما استفاده می‌کردند برای پشتیبانی از نیروهای خودشان در ویتنام، حالا بماند که چقدر سوخت مجانی می‌زدند و اصلاً کل بنزین هواپیما‌ها و سوخت‌ کشتی‌هایشان را از ایران می‌بردند…[6]».
طوفانیان و دلالی رابطه با اسرائیل
به‌زعم نظریه‌پردازان حاکمیت پهلوی دوم، اسرائیل، متحد استراتژیک ایران، در رویارویی با اعراب به شمار می‌آمد. اما نظام پهلوی با توجه به باورها و ایمان دینی مردم، جرئت ابراز آشکار روابط خود با صهیونیست‌­ها را نداشت. دیدار و گفت‌وگو میان زمامداران رژیم اسرائیل با محمدرضا پهلوی و کارگزاران حکومتی‌اش همواره با رعایت پنهان‌کاری انجام می‌گرفت. مقامات بالای ارتش ایران نیز دائما” در رفت‌وآمد بین تهران و اسرائیل بودند تا با مقامات بالای دفاعی اسرائیل درباره مطالب تسلیحاتی و تکنولوژی نظامی به گفت‌وگو بپردازند. به عنوان مثال در ژوئیه 1978 ارتشبد حسن طوفانیان، معاون وزارت جنگ شاه از تل‌آویو دیدار نمود و با یک سری از افراد در مقامات حساس، نظیر موشه‌دایان، وزارت‌خارجه و عزر وایزمن وزیر دفاع ملاقات داشت. در این ملاقات‌­ها گفت‌وگوهای فراوانی در مورد همکاری‌های سیاسی و نظامی ایران و اسرائیل صورت می‌گرفت. در میان آنچه گذشت، طوفانیان کوشش می‌کند تا ایران و اسرائیل طرح موشکی مشترکی را برقرار کنند. «این پیام اعلیحضرت است، . . . به شما بگوییم که شما در اینجا و ما در ایران می‌توانیم دو اثر دفاعی باشیم و ما می‌توانیم با یکدیگر همکاری کنیم[7]» در همین دیدار ژنرال عزر‌وایزمن آشکارا سخن از شش قرار داد فی‌مابین ایران و اسرائیل به‌میان آورد و اظهار می‌دارد که باید فکر خود را صرف چیزهایی نماییم که در قراردادها نیست، مثلاً ساخت هواپیماهای جنگنده بر اثر کوشش مشترک ایرانی – اسرائیلی[8]. در همین راستا، سناتورهای آمریکایی را مورد انتقاد قرار می‌دهد که با جغرافیا آشنایی ندارند و در مورد مسائل جهان ناآگاه هستند و پیشنهاد می­‌کند که «ایران و اسرائیل متفقاً برای نجات سادات رئیس‌جمهور مصر و ملک حسین، پادشاه اردن کوشش کنند»[9].
با نیم‌نگاه به آنچه که در ملاقات میان ژنرال موشه دایان وزیرخارجه اسرائیل و طوفانیان در تل‌آویو مورد بحث واقع شد، تا اندازه‌ای می‌توان سیمای فکری و سیاسی طوفانیان را ترسیم کرد. در بخشی از صورت جلسه تدوین‌شده این دیدار آمده است: «طوفانیان اعلام داشت که ایران بسیار علاقه‌مند به اتکای متقابل با اسرائیل است… ژنرال دایان ادامه داد و گفت که ما خوشوقتیم از اینکه دوستی مانند اعلیحضرت شاهنشاه داریم و ما به او اتکا داریم[10]»
مطالعه و بررسی اظهارات طوفانیان در کنار دیگر اسناد و مدارک موجود در این زمینه نشان می‌دهد که طوفانیان یکی از عمده‌ترین نقش‌آفرینان عرصه‌ روابط ایران و اسرائیل بوده است. نقشی که گویای جایگاه ویژه‌ی او در روابط محرمانه‌ ایران و اسرائیل است. در این زمینه ملاقات‌های مکرر و متعدد وی با مقامات صهیونیستی، که از میان یادداشت‌های خصوصی او در دفترچه‌سالنامه‌های جیبی بازمانده از وی معلوم می‌گردد، به نوبه‌ خود بیانگر این مهم است. در برگه‌ یکشنبه 29 آبان 1345 آمده است: “با هواپیمای اسرائیل، حرکت به اسرائیل”. طوفانیان دوشنبه 24 مهر 1346 با ایرفرانس به تل‌آویو عزیمت می‌کند و همان روز با اسحاق رابین ملاقات می‌نماید. روز جمعه 28 مهر با ژنرال عزر وایزمن دیدار می‌کند. شنبه 29 به حیفا می‌آید و روز بعد به تهران بازمی‌گردد. وی در برگه‌های اساسنامه‌ 1351، تاریخ‌های گوناگونی از سفرها و دیدارهای خود از اسرائیل و مقامات اسرائیلی ذکر کرده است. برای نمونه‌‌ای از دیدارهای طوفانیان از اسرائیل و رفت‌وآمد مقامات ارتش ایران بین تهران و اسرائیل، می‌توان به دیدار تیرماه 1357 ش اشاره کرد[11]. پیوندهای نهان و آشکار طوفانیان با عناصر رژیم اسرائیل تا آستانه پیروزی انقلاب اسلامی برقرار بود[12]. این پیوندها در زمینه‌های مختلف بوده؛ اما همکاری وی با اسرائیل بیشتر در زمینه‌ مسائل دفاعی و نظامی انجام پذیرفته است.
این موارد همه مؤید ارتباط نزدیک و پراهمیت طوفانیان، با عوامل اسرائیلی است؛ ارتباطی که سال‌ها پیش برقرار شده بود و تا واپسین روزهای حاکمیت نظام پهلوی ادامه داشت[13]. البته جیمز بیل در کتاب خود این را هم افزوده است که منظور اصلی از رابطه اسرائیل با ایران به‌وجود آوردن احساس طرفداری از اسرائیل و ضد عرب در مقام‌های ایرانی بود[14].علاوه‌بر این، طوفانیان با مقامات عالی رتبه رژیم صهیونیستی در رسته‌های مختلف رابطه داشت و در برهه‌هایی مأمور پذیرایی از هیئت‌های نظامی اسرائیلی در ایران بوده است. نمونه‌ای از آن، سفر فرمانده نیروی دریایی اسرائیل به ایران است که در بازگشت به تل‌آویو، سپاسگزاری خود را از میهمان‌نوازی طوفانیان به گونه‌ای «سری» ابراز داشته است:
«ژنرال طوفانیان عزیز:
اکنون به وطن بازگشته‌ام میل دارم تشکرات خود را به مناسبت مهمان‌نوازی شما ابراز دارم. ملاقات و بحث با شما درباره مسائل مختلف یک تجربه خوشایند و جالب [برای من] بوده است. من یقین دارم که پیوندهای دوستی بین دو ملت ما و دو نیروی‌دریایی ما از این فرصت سود برده‌اند. اجازه بدهید احترامات فائقه را نسبت به شما ابراز داشته و بهترین آرزوها را برای شخص شما و کشور شما اظهار دارم.
ارادتمند شما
م. بارکایی دریابان
فرمانده نیروی دفاعی اسرائیل، نیروی‌دریایی[15]»
فرار از زندان
ارتشبد طوفانیان ازجمله افراد نادری است که دستگیری‌اش، موجب فعال شدن برخی از شبکه­‌های مورد حمایت آمریکا جهت آزادی یا فراری دادنش شد. آیت‌الله خلخالی در یکی از مصاحبه‌هایش راجع به فراری دادن وی در زندان علی‌رغم تأکید بی‌شمار امام بر حفاظت از ایشان، می‌گوید: «امام به من فرمودند: شنیده‌ام ارتشبد طوفانیان را گرفته‌اند. چون اسرار مالی کشور در پیش او می‌باشد هر چه زودتر به زندان برو و او را در جای امنی نگهداری کن… من با مسئول زندان قصر فرموده امام را در میان گذاشتم. او گفت خیالت راحت باشد. طوفانیان در جای امنی زندانی است و پنج پاسدار نیز در محل حفاظت گمارده‌‌ام. چون فرموده امام بود من قانع نشدم و به داخل بند رفتم. قسمت‌های مختلف را دقیقاً وارسی کردم، اما اثری از طوفانیان ندیدم[16].»
روایت چگونگی فرار وی نیز در بیانات حسین فردوست شنیدنی است. وی می‌گوید فرار او از زندان به‌ وسیله عوامل آمریکایی به خاطر این بود که وی اطلاعات زیادی داشت که می‌توانست در صورت افشا، بسیاری را با مشکل مواجه کند. «در جریان انقلاب طوفانیان بازداشت شد. نصرالله پس از آزادی از زندان برایم تعریف کرد که روزی عده‌ای آمدند و طوفانیان را از زندان قصر به لویزان بردند (مدارک معاملات اسلحه در لویزان نگهداری می‌شد) ظاهراً در آنجا طوفانیان مدارک را به فرد آمریکایی تحویل داده و سپس به اتفاق او از کشور خارج شده است. در آن موقع شایعه شد که آمریکایی‌ها طوفانیان را به اتفاق من از زندان برده‌اند… چرا آمریکایی‌ها پس از انقلاب طوفانیان را فراری دادند؟ زیرا اکثر مقامات آمریکایی که هم‌اکنون نیز در مسند قدرت هستند در این چپاول سهم داشتند. اگر طوفانیان و اسناد خرید اسلحه می‌ماند، انتشار آنها بزرگترین افتضاح جهانی را به پا می‌کرد و خیلی‌ها در آمریکا آبرویشان می‌رفت[17].»
نتیجه‌گیری
بنابر آنچه تاکنون گفته شد و مطابق اعتراف ارتشبد طوفانیان بخشی از اموال ملت ایران مستقیماً از محل خرید، به کشورهای مورد نظر آمریکا روانه می‌شد و بخش دیگری که در ایران استقرار می‌یافت. بنا به اعتراف تاج‌الملوک پهلوی، همه آنچه با پول نفت خریداری می‌شد بدون هیچ‌گونه مانعی در خدمت سلطه‌طلبی آمریکا بر جهان قرار داشت؛ شرایطی که حتی امروز نیز در کشورهای فاقد سابقه و قدمت فرهنگی و حتی شیخ‌نشین خلیج‌فارس که وابسته به آمریکا هستند، برای واشنگتن فراهم نیست. در ارتباط با رژیم صهیونیستی نیز، ایران در دوران محمدرضا شاه، به صورت پنهانی با کمک ارتشبد طوفانیان، بارها اقدام به همکاری با اسرائیل می‌کند.
منابع
http://www.haadi.ir/s/605

درباره نویسنده

سید عبدالمجید زواری

مدیر اندیشکده روابط بین الملل

خبرنامه اندیشکده روابط بین الملل

با تکمیل فرم زیر،از دست اول ترین اخبار روز دنیا مطلع شوید.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

  • دسترسی به به محصولات ویژه سایت
  • تخفیف در کلیه دوره ها
  • دریافت پشتیبانی برای محصولات
  • بهره مندی از تخفیف های ویژه کاربران

جدید ترین محصولات

سبد خرید