واکنون مسئله نهایی در جنگ نامتقارن،جنگیدن به روش نامتشابه و نامتعارف حق چه کسی است ؟

نویسنده:حسین پارسا (اژدر)

مقدمه

چالش زمین درگیری و نیروهای ذخیره  برای فرمانده، در دید بارون ژومینی

چالش مضاعفی که یک فرمانده ی نظامی باید با آن مقابله کند ،رابطه ی بین جنگ و زمین (صحنه نبرد) است.

چالش اصلی وعمده ي فرا روی یک فرمانده ی نظامی تسلط بر بعد مکان ( درعرصه ی نبرد)است.

کسب این نوع برتری  و امتیاز وقتی مشکل است که یکی از دو طرف متخاصم (در اكثر مواقع طرف مدافع) زمین را بهتر از طرف دیگر(به طور معمول مهاجم)می شناسد .

در طی این فرآیند (يعني فرآيند درک زمین درگيري) درک سریعتر و صحیح تر از زمين درگیری برای مهاجم ميتواند بدست آوردن شکل هندسی صحیح تر از سرزمین طرف مورد مورد تهاجم باشد كه اساسا از ضروریات جنگ است .

 بايد توجه داشت كه طي اين فرآيند معمولا گذر زمان برعلیه  مهاجم است و فرصت آمادگي بهتر را براي طرف مقابل فراهم ميكند.

البته بايد توجه داشت كه همچنان، خوشبختانه و بدبختانه با رشد روز افزون و حجيم تكنولوژي در جهان معاصر و نيز  عمومی شدن امكانات تكنولوژيك نظامي و غير نظامي؛ امروزه اين ابزار آلات شناسایی محیطی و نیز ماهواره ها و بلاخره با همراهی جی پی اس (G.P.S) و پی دی ای (P.D.A) های دقیق با گجت های ساده(رابط کاربری)، از طرفی نه تنها مشکل شناسایی زمین مرتفع تر شده؛ بلكه باعث افزايش پیچیدگی و عدم تقارن محیط  درگیری شده است.

اصل اساسی در میدان نبرد از نظر “بارون هنری دو ژومینی” (Henri de Jomini) (1779-1869) عبارت است از اجرای عملیات نظامی با بیشترین تعداد نیروها و استقرار پی در پی بخش عمده ی نیروها بواسطه ی ترکیبات راهبردی در نقاط سرنوشت ساز صحنه و حتی المقدور در نقاط ارتباطی نیروهای دشمن بدونه به خطر انداختن نیروهای خودی.

دليل و بنيان اصل فوق ذكر که در نظر وی مهم جلوه کرده ،تاکید مکرر بر انبوه نیروها ی جایگزین(back up) دارد تا اين سهل انگاري و  کوتاهی در دید دشمن  به عنوان راهی روشن  براي نفوذ نمایان نشود و به وی جرات ندهد تا از آن سهل انگاري كمال بهره را برده و ضربات  سرنوشت ساز را به نيروي خودي وارد كند.

در واقع در نظر ژوميني همیشه باید طی درگيري مسلحانه قلعه ای متشکل از افراد مدافع و مهاجم به دور خود داشته باشیم که بسیار منطقی جلوه میکند و حداقل در طی مدت درگیری نیاز به حضور چنين ديدگاهي، قطعی خواهد بود.

ابزارگرایی و نگرش جنگ تمام عیار، در نگاه کارل فون کلازویتز

کارل فون کلازویتس به موازات تحقیقاتش در خصوص نبوغ نظامی نظریه ای را بسط داد که بعد ها عنوان “جنگ تمام عیار”(guerre total) به خود گرفت:

این نوع از جنگ (guerre total) تاکیدی عمیق بر به کارگیری کلیه ی ابزارهای ممکن برای غلبه بر دشمن دارد.

در مورد کشورهای قدرتمند در هر دوران(super powers) ، شاید بتوان «جنگ تمام عیار»را  به جنگ غیرمتقارن تشبیه کرد که طی آن هر یک از دو طرف متخاصم در پی استفاده از حداکثر نیروی خود برای ایجاد عدم توازن مورد نظرشان هستند.

درواقع عدم تقارن در این گونه جنگها(جنگ تمام عیار بین قدرت های بزرگ) از عدم تشابه  در بکار گیری یک تکنیک نظامی جدید و پیچیده تر و یا حداقل کمتر استفاده شده تر در محیط های درگیری گذشته را متضمن است مثل “حمله برق آسا” که به ابتکار هیتلریان در جنگ دوم (blitz Krigh) مشهور است و یا یک تکنولوژی به شدت محرمانه برای نابودی طرف مقابل مثلا تانک در جنگ اول یا ماهواره ها و سیستم های بمب های هارپون و هوازی و انتقال دهنده های فوق سریع در دوران معاصر ميتواند باشد.

در مورد کشورهای ضعیف تر تعریف عدم تقارن در جنگ تمام عیار مشکل تر است ،چرا كه، در اینجا جنگ تمام عیار اغلب از خود جنگ جدایی ناپذیر است.

و حال نامتقارن گرایی

وقتی کشور  کوچک و ضعیفی مانند ویتنام با یکی از بزرگترین و حجيم ترين، قدرت های نظامی جهان یعنی ایالات متحده که حد اقل به لحاظ تجهیزات نظامی گری در آن دوران و حتی دوران کنونی بی همتاست  مواجه می شود مجبور است به روشهای نامتقارن متوسل شود.

بدیهی است که حتی اگر جنگی به کمک ایالات متحده و با ابزارهای وی شروع و یا ادامه یابد ،به جنگ تمام عیار تبدیل خواهد شد؛ که همین تمام عیار بودن از یک طرف میتواند مسبب نامتشابه شدن جنگ و نیز همین نامتشابه بودن میتواند؛ این درگیری را نامتقارن سازد.

در واقع با ملاحظات منطق ریاضی می توان اینگونه انگاشت که سطح امکانات بالای یک طرف درگیری باعث اجتناب از رویارویی، رو در رو(مستقیم و متقارن) از طرف دیگر ضعیف تر میشود .(ح.اژدر،١٣٩٠)

به همین سان آشنایی بهتر طرف ضعیف به زمین و اقلیم خود و توسل به ابزار سبک با توانایی های بالای تکنیکی و تاکتیکی، به همین سان طرف قوی را وادار به انتخاب روشهای نامتعارف و ناشناخته و در واقع ابتکار میکند که این اجتناب ناپذیر است. (That’s cannot be avoided)

همانطور که می توان در منطقه ی نبرد ، برای مقابله با طرف درگیری در زمینی که کمتر به نفع وضعیت طرف قوی تر است از ابزارهای نامتقارن استفاده کرد همان طور هم در طرفی که از کمبود امکانات به ناله درآمده نیز میتوان پیشنهادی مبنی بر استفاده بهینه تر از زمین درگیری و نیز ابزار سبک نمود که این همان اجتناب از نقاط قوت دشمن خواهد بود.

شاید بتوان بر این امر تاکید کرد که نوع جنگ غیر متقارنی که از طرف، طرفهای با قدرت زیاد پیگیری میشود متضمن تولید تکنولوژی های نو و نیازمند سرمایه گذاری های عظیم و دراز مدت برای کسب برتری در عرصه ی فناوری است تا ابزاری تولید کند که طرف مقابل انتظارش را نداشته باشد، که مسلما به دلیل هزینه های بالا ،این امر برای همگان قابل دسترس نیست .

و همچنین برای کشورهای ضعیف تر در حوزه ی دارایی های تکنولوژیک روز و نیز سرمایه های مادی؛ عدم تقارن از تولید نامتشابهات در بکارگیری تکنیک های درگیری به خصوص نفر به نفر و نیز استفاده ماثرتر از حداقل امکانات و افراد و آشنایی سرزمینی را دنبال میشود.

لذا مفهوم جنگ غیرمتقارن یا ناهمتراز، نميتواند عرصه ای منحصر و اختصاصی برای به قدرت های بزرگ جهان و يا حتي قدرت هاي ضعيف باشد بلكه با توصل به روش هاي نامتشابه ميتوان جنگ را نامتقارن ساخت كه اين خود حقي محفوظ براي طرفين درگيري مي باشد.(جنگ نامتقارن،اژدر،حسين،١٣٨٦،تهران باشگاه انديشه )

نامتقارن سازی درگیری

جنگ نامتقارن میتواند  رد اصول مبارزه تحمیلی از سوی دشمن باشد که این ترتیب و نظم میتواند تمام عملیاتهای نظامی را کاملا غیر قابل پیش بینی و متحول سازد .

“جنگ نامتقارن” مستلزم به کار گیری هم زمان نیروهای پیش بینی نشده و به خصوص غیر قابل تصور (مثلا غیر نظامیان یا حتی یک اتومبیل لوکس)،استفاده از سلاح هایی که ابزار دفاعی دشمن برای مقابله با آنها هنوز انطباق لازم را نیافته اند(مانند: سلاح های کشتار جمعی یا بلعکس اصابت نقطه ای)، استفاده از روشهای حرفه ای تر نامتقارن سازی جنگ (مانند: روش چریکی ویا تروریسم) استفاده از مکانهای غیر قابل پیش بینی برای مقابله با دشمن (مانند: مراکز شهرها و اماکن عمومی و فروشگاه های عمومی و حتی حرفه ای تر مثل مراکز خریداری شده و یا متصرف شده در دوران دوستی با طرف متخاسم) و همچنین استفاده از اصل غافلگیری(حمله  و یا دفاع پیش دستانه) کمال بهره را جست و حتی برای نامتقارن سازی بیشتر میتوان روی پشتیبانی و همچنین کارهای عاقلانه و غیر عاقلانه؛ از طرف دوستان خوب و بدمان در گوشه کنار که به شکل اتباع در زمین های طرف درگیر با ما در حال گذران هستند نیز حساب باز کرد و حداکثر استفاده را برد تا شاهد اصابت و پیروزی دقیق و قطعی باشیم.

در واقع کسی که به خاطر وعده ی دشمن به ما خیانت کرده می تواند بخاطر وعده ی ما به دشمن خیانت کند.

منطق این گزاره حد اقل به لحاظ ریاضی به شدت وجدی ، کاربردی است. فقط پیشنهاد ما باید اغوا گری بالاای داشته باشد.

حق استفاده از روشهای نامتشابه

شاید بخشی از جنگ نامتقارن  را بتوان از آنجا که از ابزارهای تاکتیکی ساده  برای به انجام رساندن عملیات هایش استفاده میکند به «سلاح فقرا» تشبیه کرد؛ چرا که به بسیاری از بازیگران صحنه ی نبرد که جز ابزارهای نظامی ساده و بسیار محدود چیزی در اختیار ندارند اجازه میدهد از قابلیت آسیب رسانی کاملا غیر متناسب با ابزارهای نظامی دردستشان  برخوردار شوند.

این به آن معنا نیست که که جنگ نامتقارن گزینه ای فقط برای کشوری باشد که ابزارهای غیر متقارن در اختیار ندارد .

در واقع ممکن است بازیگران قدرتمند صحنه نبرد، با انتخاب کاملا قاطع و سنجیده ؛راهبرد جنگ نامتقارن را برگزینند و حتی این مفهوم را با مفهوم «نبوغ نظامی» در هم آمیزند .

چرا که نبوغ نظامی نهایتا دستاویز و التزامی برای  پیروزی و مسبب فرآیند و تولیداتی مراتب بیش از حد انتظارات خواهد شد.

در این حوزه جی اف سی فولر (J.F.C fuller) یکی از صادقانه ترین نظرها را داده است؛وی میگوید:

«نامتشابه ترین دشمن ،دشمنی است که پیش بینی اعمالش مشکل تر باشد.اگر قبلا ما میدانستیم که حریفمان چگونه می خواهد ار عدم تشابهات ما با خودش بهره برد ،میتوانستیم دکترینی ویژه را به منظور مقابله با اقدامات وی پیش بینی و توسعه و در نهایت پیشنهاد دهیم.»

(رک:دکترین نبرد نامتقارن-سرهنگ کلینتون جی انکرو و سرهنگ دوم مایکل دی بورک-مترجم سیاوش دانیالی-ماهنامه خلیج فارس و امنیت-اردیبهشت 83(

صادقانه میتوان بر این اظهار نظر تاکید کرد که  «دشمنان بالقوه در برابر ما نامتقارن ظاهر خواهند شد ، همانگونه که ما در برابر آنها اینگونه خواهیم بود».

و این نا متقارن و نامتعارف و نامتشابه ظاهر شدن هم حق ما و هم حق آنهاست و مرزش به این جمله مرتبط با بحث است که: “اندازه ی انسانیت ما به اندازه انسانیت شما در ارتباط با ما بستگی خواهد داشت”.

و همچنان، شدیدا، جدی و مسلما؛ ظفرمندی از آن جایگاهی خواهد بود که از عدم تشابهات؛ حداکثر استفاده را برده باشد.

جنگ نامتقارن تنها زمانی میتواند موثرتر باشد که ما در برابر دشمن از ابزارها و تاکتیکهای غیر قابل پیش بینی تر و همچنین با قابلیت کمتر افشا شدن؛ حد اکثر استفاده را بکنیم.

ولی به همین اندازه هم موکدا میتوان به دشمن حق و اجازه داد از نامتشابهاتی که با ما دارد حد اکثر استفاده را برده و حق پیروزی را داشته باشد.

و در واقع همین امر است که موجب عدم قطعیت شدید کنونی در محیط درگیری های نظامی شده و امکان دارد جایی که امکان حداکثر پیروزی برای ما و یا دشمنان ما میرود بر اثر جابجایی همین عوامل نتیجه نبرد را دچار حداقل پیروزی و حتی تولید شکست طرفی که انتظارش را نمیرود را کند.

در واقع حتی کشف پیروزی و حتی پایان در نبرد های کنونی باز به شدت نیازمند مهارت و نبوغی خاص و دیدی عمیق و به دور از کوری جهت گیری و سو گیری است که فقط در مستعدان نبوغ نظامی گری(معلمان جنگ) یافت  می شود .

موفقیت آمیز بودن درگیری به روش نامتشابه

جنگ خلیج فارس،یک نمونه ی موفقیت  آمیز نظامی برای نشان دادن عدم تقارنی است که تکنولوژی میتواند در یک جنگ جدید بوجود آورد.

نیروهای ائتلاف از استعدادهای نیروهای عراقی آگاه بودند و از طریق برتری تکنیکی شان در همه ی سطوح توانستند با همه ی نقشه های صدام حسین مقابله کنند.

با این حال، زمانی که عراقی ها با استفاده از ابزارهای نامتقارن، به عمد  گریز از این نبرد نا برابر را برمیگزیند، برتری لجستیکی جدید و متحرک دیگر نمی توانست پیروزی قطعی را متضمن باشد.

هرقدر جنگ غیر متقارن بزرگتر باشد ابزارهای جنگ نامتقارن هم پر شمار تر و موثر تر خواهند بود؛ بنابراین هرچه جنگ غیر متقارن عظیم تر و مهم تر باشد ،حوزه و قلمرو کاربرد جنگ نامتقارن نیز توسعه می یابد .

کشورهای قدرتمند، صرفا با تکیه بر نیرو و فناوری، رقبای خود را که چاره دیگری ندارند به تفکر و جستجو ی ابزارهایی وا میدارند که به آنها امکان اجتناب از شکست کامل را می دهد.

بنابراین رقیبی که خود را ضعیف تر احساس میکند ،با هدف نیل به نتایج رضایت بخش به کمک «ابزارهای حاشیه ای و فرعی»، دست به گسترش وابداع حیله ها و ترفند های جنگی مختلف می زند؛ از این رو مفهوم جنگ نامتقارن بدوا  بر مبنای شیوه ی دفاعی و مقاومت در برابر مهاجم قوی تر بسط یافته است (در ادبیات نظامی).

در صورت فقدان هر گونه وسیله ی جنگی ،زمانی که چاره ی دیگری نیست، جنگ نامتقارن از هرچه که در دسترس است، گاهی به طور پیش بینی نشده ،برای تهیه ی تسلیحات استفاده میکند.

بنابراین و به درستی به علت فقدان چیز بهتر برای زخم زدن به حریف ، “چنگک و داس” به عنوان وسیله ی دفاعی که دردسترس تر بوده، طی قرون متمادی یکی از سلاح های رایج میدان نبرد برای پرکردن خلا و فقدان تسلیحات (شمشیر) بود است.

اگر دشمن ما تانک دارد و ما نداریم؛ باید یا اموال و تانک دشمن را مال خود کنیم یا اینکه با “پارتیزانی گری و چریکی کاری” این سلاح دشمن را کور و ناکارآمد سازیم.

تکنیک های نامتقارن سازی در نبرد تهاجمی در گستره ی تاریخ عقب نیز به جد قابل مشاهده و پیگیری است.

در بسیاری از موارد، خود محاصره کنندگان نیز از ابزارهای نامتقارن در مبارزه برای تسریع  در تسلیم شهر یا دژ مورد نظرشان استفاده می کردند.

نامتقارن گری در گستره ی تاریخ

در گستره ی تاریخی به دگر بار مثالهای موثرتری را میتوان یافت از جمله اینکه: استفاده از اجسادی که به طرز ماهرانه ای در زیر خاک ریزها قرارداده می شدند که در نهایت باعث تولید بوهای غیر قابل تحمل برای محاصره شدگان می شد و زمینه ی گسترش بیماری های عفونی را در شهر محاصره شده فراهم می ساخت و همچنین مهاجمان غالبا آتش های زیادی را اطراف قلعه ی دشمن برمی افروختند به طوری که فضا را آکنده از دود میکرد به این ترتیب میدان دید دشمن را کاهش میدادند.

و البته که یکی از نامتقارن ترین نمونه ها در مورد تسخیر شهر و دژ قطعا داشتن اسب غول پیکر چوبی می بود .

هدف این بود که به محض رفع محاصره، اسب چوبی مرموز را به جلوی باروها قرار دهند که سربازان تروآ آن را به عنوان هدیه ی موفقیت شان بپذیرند و در مرکز شهرشان قرار دادند؛ وقتی شب فرا رسید ،افراد پنهان شده در اسب چوبی آرام و بی صدا از مخفی گاه خود خارج شده، درهای شهر را بگشایند تا جنگ از سر گرفته شود و ظفر  به یغما رود.

و همچنین ابداع منجنیق و سوار نظام؛ سوار بر ارابه جنگی مجهز به تیغ های برنده با سرعتی باور نکردنی برای مردم روزگارش که از ابداعات ایرانیان بود.

بنابراین به کمک سلاحی که قبلا وجود نداشت شهرها به تسلیم اراده ی مهاجمان در می آمدند.

پس عدم تقارن در درگیری های تهاجمی هم، دچار ریشه ای تاریخی و عمیق است.

تهاجمی و یا تدافعی بودن جنگ نامتقارن

جنگ نامتقارن در ابتدا فقط روشی تدافعی به نظر می رسید ،ولی با موفقیت های جنگ پارتیزانی و چریکی، وقتی که خصوصیات تهاجمی این نوع علم درگیری کشف شد؛ به این علم امکان داد نقش عمده ای در سرنگونی رژیم ها خود کامه در امریکای لاتین برعهده گیرد و نیز کمک های شایان توجهی به پیروزی «جنبش های آزادی بخش ملی» در اروپای طی جنگ دوم(معمولا فرانسویها) و ویتنامی های پوست به استخوان چسبیده وکنترا های(contra) افسانه ای و در نهایت جنگ نامتقارن اوج خود را در جنگی تمام عیار بر علیه ایران  به نمایش گذاشت.

چه کسی میتوانست وقتی قایق های تند روی ایرانی مجهز به موشک های بهینه شده و یا حتی نشده ایرانی را وقتی به ناوی غول پیکر نزدیک میشدند مانع شود.

دو و سه را شاید بشود کاری کرد ولی آیا ده و بیست از این ادوات متحرک سریع و به شدت ماثر را با چند موشک…. و میتوانستند حذف کنند.یا دسته های پنج تایی بابرنامه ی مخفی را؟

اگر دو تای اینها فقط دوتا ی اینها موفق میشد قبل از مورد اصابت واقع شدن ،مورد اصابت قرار دهد که معمولا هم اینگونه میشود چه اتفاقی می افتد.

یک ناو چند بیلیون مارکی، نه چند میلیون پوندی، ببخشید چند تلریون دلاری در برابر قایقی با حداکثر قیمت یک میلیون تومان.

در حین جنگ افغانستان که به شدت هم قابل پیش بینی بود طی مصاحبه یک شبکه خبری با یک زن بی سواد افغان یک جمله ساده و بسیار به فکر فرو برنده از وی در ذهنم قفل(locked) شد. وی گفت:

چگونه برای آمریکا این جنگ ارزش دارد وقتی که چادر(خیمه) ما حتی دو دلار نمی ارزد، در حالی که هر موشک کروز هزاران دلار است..(که برای انهدام این چادرها استفاده میشود)… در افغانستان که نفت نیست.

خودمانیم؛ آیا می ارزد یک موشک دقیق زن و باهوش (smart missile) برای نابودی چادرهاای که در مجموع با محتویاتش قیمتش بیش از 10 دلار نمیشود به کار رود.

در واقع این همان جنگ نامتقارن است .

در نهایت باید توجه داشت که:

همان طور که یک طالبان افغان که در طرف ضعیف لجستیکی است میتواند با قایم شدن و پناه گرفتن در بین غیر نظامیان و چادر های نامشخص دو دلاری ؛خود سازی و تامین گری برای پی گیری؛ نبرد کند به همان مقدار هم طرف قوی حق دارد که از لجستیک متحرک و نامتعارفش استفاده ای این، چنین کند.

به واقع حق استفاده از روشهای نامتشابه و نامتعارف برای دو طرف درگیری محفوظ و قطعی است و حد اکثر انتقاد و تندی اولیه را در بر خواهد داشت که با روشن شدن ابعاد علل این عملکرد و  گذر زمان؛ این استفاده نامتشابه هم به جد قابل توجیه خواهد بود.

البته که ما در زمان نظامی گری با واقعیت های نظامی گری روبرو بوده و هستیم و نه با احساساتی کودکانه و همچنان باید به فکر این امر هم بود که دشمنی که با وی در حال اختلاتیم اگر از ما رفتار ناجوانمردانه ای ببیند وی هم زود تر از حالت عادی تشویق به چنین راهبردهایی میشود که برای هر دو طرف نتیجه ای به شدت ناگوار به دنبال خواهد داشت.

همان گونه که برای ما داشتن حق نامتقارن سازی یا نامتشابه سازی در مخاصمه ی نظامی با فرمت .com  و فایل اجرایی است برای طرف مقابل هم به همین منوال خواهد بود و بلعکس اگر آنها به تکنیک های نامتقارن توسل ورزند ما هم حق استفاده از روشهای نامتشابه و غیر قابل پیش بینی مسلما داریم.

مهم این است که، چه کسی زودتر و بهتر و با کیفیت تر از این روشها بهره گیرد تا ظفرمند میدان باشد.

نتیجه

در مقاله ای جالب پیرامون نظامی گری نامتقارن ،اثر دو سرهنگ امریکایی(American colonel) که احتمالا در جریان جنگ افغانستان بوده اند، مثال بسیار جالب و اغنا کننده ای دیدم که میگفت:

استفاده ی ما (امریکا) از بمب های هوازی(سوزاننده ی اکسیژن) و بمبهای چندین تنی آغشته به مواد رادیومی و موشکها ی smart  آنقدر برای طالبان نامتقارن است که روشهای درگیر شدن آنها با ما و بعد مخفی شدن آنها در لابلای صخره ها.

(doctrine for asymmetric warfare,July-august 2003-military review)

اگر بخواهید حاشیه ای کوتاه و واضح بر این اعتراف بزنیم این گونه بکار گیری ابزار آلات سنگین و فوق مهندسی شده ی ما آنقدر میتواند جنگ را نامتقارن کند که یک روش بی سوادانه و مکفی طالبانی در اختفا و گریزو سر بریدن یک سرباز امریکایی در مقابل دوربین و بعد پخش آن در شبکه های اجتماعی آنقدر میتواند جنگ را نامتقارن کند که جذابیت انهدام ، توسط یک بمب افکن فوق فوق مدرن b-2 و بعد پخش فیلم آن از C.N.N.

البته در اینجا حقوق مخاصمات و شکل دهی افکار عمومی به شدت میتواند کارساز و تعیین کننده باشد که در عین حال برای هر دو طرف امکاناتش به یک اندازه نبوده و نخواهد بود.

درست همانگونه که از  یافته های کارل فون کلازویتس و دانش خیلی از دانایان نظامی و معلمان جنگ میتوان درک کرد، در هنگام برخورد مسلحانه باید در حالت حداکثری، تمام قوا نرم و سخت،اختلافات هرچند بزرگ را برای” پیروزی یک جانبه ی طرف خودی “کنار گذاشته تا در نهایت بتوانند برای تامین هدف “ضرورت نظامی”  تلاش کنند ؛«حال چه آغازگردرگیری ما باشیم و یا دیگری»

درباره نویسنده

سید عبدالمجید زواری

مدیر اندیشکده روابط بین الملل

خبرنامه اندیشکده روابط بین الملل

با تکمیل فرم زیر،از دست اول ترین اخبار روز دنیا مطلع شوید.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

  • دسترسی به به محصولات ویژه سایت
  • تخفیف در کلیه دوره ها
  • دریافت پشتیبانی برای محصولات
  • بهره مندی از تخفیف های ویژه کاربران

جدید ترین محصولات

سبد خرید