یادداشت اختصاصی پروفسور جیمز گلوین: سیاست‌خارجی ترامپ در خاورمیانه چه خواهد بود؟

امیر محمد اسماعیلی

سیاست‌خارجی ترامپ در خاورمیانه چگونه خواهد بود؟ پاسخ به این سؤال، به‌ آسانی سیاست‌خارجی پیش‌بینی‌شده در زمان دولت هیلاری کلینتون نیست؛ چراکه کلینتون نه‌تنها دنباله‌ای از مقالات و نوشته‌های طولانی و مجموعه گسترده‌ای از سیاست‌های ازپیش تعیین‌شده در اختیار ما گذاشته‌ بود، بلکه سابقه حضور فعال در عرصه سیاست‌گذاری و حضور به‌عنوان وزیر امورخارجه در پرونده داشت.

اندیشکده روابط بین الملل: پروفسور جیمز گلوین (James Gelvin) کارشناس آمریکایی تاریخ‌ خاورمیانه است. او از سال 1995 تاکنون عضو هیئت‌ علمی دانشکده تاریخ دانشگاه کالیفرنیا، لس‌ آنجلس (UCLA) بوده و به‌طور گسترده­ در حوزه تاریخ معاصر خاورمیانه با گرایش ناسیونالیسم و تاریخ اجتماعی‌ و فرهنگی فعالیت کرده است.
گلوین قبل از پیوستن به دانشگاه کالیفرنیا در ام‌­آی­‌تی (MIT)، کالج بوستون و دانشگاه هاروارد تدریس کرده و آخرین تألیف او «خاورمیانه جدید: آنچه هر کس باید بداند» به‌ زودی از سوی انتشارات آکسفورد منتشر خواهد شد. پروفسور جیمز گلوین در یادداشت اختصاصی خود برای پایگاه علم‌ و دانش‌ پژوهی هادی به بررسی‌ و تحلیل سیاست‌خارجی دولت دونالد ترامپ پرداخته است.
درک و پیش‌بینی سیاست‌خارجی ترامپ در منطقه به دو دلیل دشوارتر است. از طرفی روشن نیست چه تغییری را در نظام سیاسی و اقتصادی جهان در ریاست‌جمهوری ترامپ شاهد باشیم؛ آیا خلأ قدرتی به‌وجود خواهد آمد که آلمان یا روسیه به‌ دنبال پرکردن آن گام بردارند؟ آیا ایالات‌متحده و هم‌پیمانانش و یا هر دو، ناتو را رها می‌کنند؟ آیا رکودی مالی به‌وجود خواهد آمد؟ چنان‌چه گروهی از اقتصاددانان پیش‌بینی می‌کنند، در صورت ایجاد چنین رکودی، توانایی آمریکا محدود شده و این کشور را به‌اجرای نقشی در امور بین‌المللی مجبور می‌کند که در گذشته بازی کرده است، و یا اینکه باعث بی‌ثباتی اقتصاد در سطح جهانی می‌شود.
انتخاب ترامپ هم‌چنین می‌تواند باعث ضعیف‌شدن قدرت نرم آمریکا شود؛ به عبارتی این انتخاب قادر است توانایی رهبری ایالات‌متحده از طریق اقناع و تنبه را تضعیف کند. پنج سال پیش، مردم جهان‌ عرب جان خود را در تلاش برای سرنگونی رژیم‌های حاکم به خطر انداختند تا بلکه بتوانند جایگزینی مناسبی در احترام به انسانیت و حق دموکراسی بیابند. از آنجایی‌ که مدتی طولانی است آمریکا خود را حامی حقوق انسانی معرفی می‌کند، هرچند در گفتار و نه همیشه در عمل، در آینده قیام‌های عربی ممکن است به جایی برسد که به‌عنوان نقطه اوجی در مقابل قدرت نرم آمریکا مطرح شود. پیروزی ترامپ در مبارزات انتخاباتی آمریکا، به‌ خصوص اظهارات اخیر او در خصوص مهاجرت مسلمانان به ایالات‌متحده، سیاست‌ عراق، وضعیت رژیم‌صهیونیستی و چیزهای شبیه این مسائل، نشان از تهدید اعتبار ایالات‌متحده در خاورمیانه دارد.
از سویی دیگر پیش‌بینی سیاست‌های ترامپ دشوار است و در واقع به‌ درستی نمی‌توان از باورها و اعتقادات او سر درآورد. ترامپ اعلام کرده است که علاقه‌ای به مسائل سیاسی ندارد. در حال حاضر گروهی از حامیان او اظهار داشته‌اند که برخی از سیاست‌های پیشنهادی ترامپ به این معنی نیست که حتماً اجرایی خواهند شد.
سیاست‌های انزواگرایانه ترامپ
هرچند باوجود این دسته مشکلات، تعیین سیاست‌های واشنگتن در زمان ترامپ کار سختی است؛ اما هنوز هم می‌توان با کنار هم قراردادن تکه‌های این پازل، خطوط کلی سیاست‌خارجی او را پیش‌بینی کرد. اول‌ ازهمه، سیاست‌خارجی ترامپ، البته با توجه به آنچه از خود بروز داده است، در مقابل سیاست کلینتون قرار می­‌گیرد. هیلاری کلینتون به‌ عنوان یک «مداخله‌­گر لیبرال» معتقد بود که آرمان‌های آمریکایی، آرمان جهانی هستند. از این‌رو وظیفه آمریکا، گسترش ارزش‌های لیبرال در سطح‌ جهانی است. این اقدام تا زمانی ادامه می‌یابد که زیر چتر قوانین بین‌المللی و نهادهای بین‌المللی انجام شود. به نظر می‌رسد ترامپ نه‌تنها یک بومی‌گرا است، بلکه می‌توان او را دارای سیاست‌های انزواگرایانه و یا فاقد نگرانی برای جهان گسترده پیرامونی دانست؛ بنابراین، احتمال کمی دارد که ترامپ مداخله در سوریه را (آنچه هیلاری انجام داده است) حمایت کند و یا اینکه اسرائیل را برای مذاکره با فلسطینی‌ها (آنچه جان‌کری انجام داده است) تحت‌ فشار قرار دهد. سخنان ترامپ در خصوص ولادیمیر پوتین باعث به‌وجود آمدن این احتمال می‌شود که کاخ سفید، سیاست‌ سوریه را به روسیه واگذار کند.
سیاست ترامپ برخلاف اوباما، به‌ دنبال کاهش تمرکز سیاست‌خارجی آمریکا از خاورمیانه است. دولت اوباما معتقد بود که علاقه آمریکا برای حضور در مسائل خاورمیانه، در واقع تخلیه منابع آن بوده است و اینکه آینده جهان در آسیا و نه صرفاً در خاورمیانه شکل می‌گیرد. به همین جهت اوباما به دنبال کاهش تعهدات آمریکا در منطقه و جلوگیری از دخالت بیشتر بود. در واقع این موضع یکی از دلایل اوباما برای پایان دادن به جنگ افغانستان و عراق محسوب می‌شود؛ هرچند برخلاف انتظارش، در باتلاق جدیدی به نام لیبی و سوریه گرفتار شد. هم‌چنین می‌توان این رویکرد را یکی از دلایلی دانست که دولت اوباما تلاش بسیاری در دستیابی به توافق هسته‌ای با ایران انجام داده است.
دولت اوباما معتقد بود که تصدیق منافع ایران و گروه‌بندی برسر آن، می‌تواند وضعیت خاورمیانه را تثبیت کند و ایالات‌متحده را در ادامه استراتژی خود همراهی کند. توافق هسته‌ای با ایران گام‌ اول این استراتژی بود؛ اما در هر صورت ترامپ چنین استراتژی را درک نمی‌کند و یا اینکه با آن موافق نیست. به‌ همین خاطر ترامپ اعلام کرده است که «توافق هسته‌ای را پاره می‌کند.» طرفداری روزافزون او از موضع اسرائیل و هیاهوی پوپولیستی‌­اش این احتمال را تقویت می‌کند. از آنجا که ترامپ نه یک متفکر عمیق و نه یک استراتژیست بزرگ است، نباید این احتمال را از نظر دور داشت که در خصوص عواقب چنین عملی، هیچ فکری نکرده باشد.
از سوارکاران آزاد تا سواری مجانی
موضع ضدایرانی ترامپ به همراه هیاهوی انتخاباتی­‌اش، احتمالاً موجب رضایت بیشتر عربستان‌سعودی خواهد شد؛ چراکه سعودی‌ها در برابر اظهارات و سیاست‌های اوباما و اینکه باید «منطقه را با ایران شریک شوند» بسیار ناراضی بودند. از سوی دیگر، ترامپ هم‌چون اوباما، عربستان‌سعودی و دیگر پادشاهی‌های خلیج‌فارس را به‌عنوان «سواران آزاد» می‌پندارد؛ کشورهایی که بدون اینکه استحکام خود را تقویت کنند، از قدرت آمریکا بهره می‌برند. علاوه‌بر این ترامپ به محکومیت بعضی از متحدان اروپایی واشنگتن پرداخته و آن‌ها را درحال سواری مجانی از قدرت آمریکا عنوان کرده است؛ دولت‌هایی که به‌طور سنتی نقطه کانونی برنامه‌ریزی استراتژیک آمریکا بوده‌اند.
ترامپ متعهد شده است که جنگ علیه داعش را ادامه دهد، اگرچه فهمیدن چگونگی تغییر این سیاست‌ها نسبت به سیاست‌های دولت اوباما، به‌ویژه پس از جهانی‌شدن مقابله با تروریست‌ها و فشار به‌ طرف‌های درگیر برای از سرگیری مذاکره، دشوار است. باز هم تأکید می‌کنم که تفکیک شعارهای انتخاباتی از واقعیت کار سختی است؛ اما اگر او تغییراتی را در سیاست‌های مهاجرتی آمریکا به ضرر کشورهای خاورمیانه، به‌خصوص مسلمانان ایجاد کند، آنگاه می‌تواند حضور داعش را به‌عنوان کودتای تبلیغاتی در دست بگیرد.
راز روابط سرد میان اسرائیل و ایالات‌متحده در دولت اوباما برکسی پوشیده نیست. تحلیلگران بارها این واقعیت را اذعان داشته‌اند که بنیامین نتانیاهو و اوباما نتوانسته‌اند روابط گرمی داشته باشند. حتی می‌توان گفت مشکلات عمیق‌تر شده است. به‌ عنوان‌ مثال، اسرائیل به مصالحه ارضی با فلسطینی‌ها رضایت نداد تا از طریق آرام‌کردن منطقه این فرصت را برای ایالات‌متحده فراهم کند که توجهش را به‌ مناطق دیگر جهان معطوف سازد. آن‌ها هم‌چنین نسبت به توافق‌ هسته‌ای ایران بی‌علاقه بودند. اگرچه ترامپ در اوایل مبارزات انتخاباتی‌­اش تأکید کرد که ایالات‌متحده باید به‌ عنوان یک «دلال بی‌طرف» در مورد حل‌ و فصل مصالحه وارد عمل شود اما به‌نظر می‌رسد زمانی زیادی از این اظهارنظر می‌گذرد. او هم‌چنین نتانیاهو را برای گسترش شهرک‌سازی در کرانه غربی تشویق کرده است. البته کاملاً روشن است که اگر ترامپ برخلاف گفته‌هایش عمل کند، در این صورت هم تصویر هیچ معاهده امضاشده‌ای بر روی چمن‌های کاخ سفید برای انتقاد از او وجود ندارد.
http://www.haadi.ir

درباره نویسنده

سید عبدالمجید زواری

مدیر اندیشکده روابط بین الملل

خبرنامه اندیشکده روابط بین الملل

با تکمیل فرم زیر،از دست اول ترین اخبار روز دنیا مطلع شوید.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

  • دسترسی به به محصولات ویژه سایت
  • تخفیف در کلیه دوره ها
  • دریافت پشتیبانی برای محصولات
  • بهره مندی از تخفیف های ویژه کاربران

جدید ترین محصولات

سبد خرید