عنوان: سیاست خارجی ایران در قبال بحران یمن و پیامدهای آن بر امنیت عربستان سعودی (1394-1396)
مولف: علیرضا شاطریمبارکه
پدیدآورنده: اندیشکدۀ روابط بینالملل با اندیشکده صنایع نرم
نوبت چاپ: اول/ 1400
تلفن مرکز پخش: 09125645463
قیمت: 150 هزار تومان
قطع: وزیری
تعداد صفحات: 152
اندیشکده روابط بین الملل: به دنبال آغاز بحرانی که از سال ۲۰۱۱ در خاورمیانۀ عربی آغاز شد و نام بهار عربی به خود گرفت، از کشورهای که شعاع بهار عربی به آنها نیز برخورد کرد، کشور یمن بود (نجات، ۱۳93). یمن پس از فروپاشی امپراتوری عثمانی با مجموعۀ یمن جنوبی و یمن شمالی در جغرافیایی سیاسی منطقۀ خاورمیانه ظاهر شد (احمدی، ۱۳۹۴: ۷۹). یمن شمالی با حاکمیت شیعیان زیدی به استقلال رسید و یمن جنوبی در دهۀ ۱۹۶۰ از سلطۀ انگلستان خارج شد و حکومتی چپ که طرفدار شوروی بود، به قدرت رسید. عربستان سعودی از شکلگیری چنین دولتی، با توجه به ماهیت محافظهکارانۀ نظام سیاسی خود در رابطه با غرب، احساس ناامنی میکرد. همچنین ایران دورۀ پهلوی در قبال این تحولات نگران بود (امیردهی، ۱۳۸۹: ۱۲۷).
برخلاف یمن جنوبی، دولت شاه با یمن شمالی دچار چالش قابلتوجهی نبود و البته توجه و استفاده از پیوندهای مذهبی را در رابطه با این کشور نیز موردنظر قرار نمیداد (هوشی سادات، ۱۳۹۳)؛ اما بعد از پیروزی انقلاب اسلامی ایران در سال ۱۹۷۹ روابط ایران با یمن جنوبی در نگرش کلی ایران به اصل وحدت اسلامی نسبت به قبل از انقلاب در فضای دوستانهتری قرار گرفت و با یمن شمالی هم چالشی وجود نداشت (برزگر، ۱۳۹۲: ۲۲۹). فروپاشی بلوک شرق، سبب شد که یمن جنوبی و یمن شمالی به یکدیگر بپیوندند و یمن بهصورت کشوری واحد در جغرافیای منطقه ظاهر شود و علی عبدالله صالح همچنان در رأس حکومت کشور یمن قرار داشته باشد (جعفریولدانی، ۱۳۸۸: ۲۰۶).
این وضعیت در حالی بود که ایران از شکلگیری یمن متحد دفاع و حمایت کرده بود. متعاقب آغاز بهار عربی این کشور دچار تشدید بحران شد، بحرانی که دولت علی عبدالله صالح را به اشکال مختلفی درگیر ساخته بود. علیرغم اینکه گامهایی برای ایجاد ثبات در آن کشور برداشته شد، از یک سو جریان اتحاد درصدد بود که از این فضا بهرهبرداری کند و از سوی دیگر شیعیان الحوثی دچار چالش در رابطه با دولت مرکزی یمن شده بودند. این منازعه بین طرفین، سبب شد ثبات سیاسی در کشور یمن ایجاد نشود و قدرتهای منطقه را بر این داشت تا در این بحران به ایفای نقش بپردازند.
عربستان سعودی با توجه به مرزهای مشترک و موقعیت استراتژیک یمن در تسلط بر باب المندب و دریای سرخ احساس میکرد که ثبات یمن و هممرزی آن کشور با عربستان در امنیت کشور نقشی تضعیفکننده دارد. بنابراین، تصمیم به ورود، حتی ورود مستقیم در تحولات یمن گرفت که موضع کلی سعودیها به حاشیه راندن شیعیان و قدرت گرفتن دولتی سنی و همسو با عربستان در یمن بود (مدنی، ۱۳۹۳: ۶۵).
از طرف دیگر جمهوری اسلامی ایران با توجه به برخی اشتراکات برخاسته از گفتمان شیعی و ایدئولوژی حکومتی امام خمینی و پیوندهای مذهبی و رقابت با عربستان سعودی، درمجموع ضمن حمایت از وحدت و ثبات یمن به شیعیان الحوثی نزدیکتر شد (میرزادهکوهشاهی، ۱۳93: ۵۲).
در این وضعیت دولت عربستان سعودی پس از مرگ ملک عبدالله سیاستی تهاجمیتر در منطقۀ خاورمیانه ازجمله در تقابل با جمهوری اسلامی ایران در پیش گرفت و نهایتاً به مداخلۀ نظامی در صدر ائتلافی از کشورهای عربی در یمن روی آورد که این قضیه به رقابت این دو کشور در یمن منجر شد و هر دو نیز درصدد بهرهگیری از این بحران برای تضعیف جایگاه و موقعیت یکدیگر برآمدند. ایران تلاشهای عربستان سعودی را برای مدیریت تحولات یمن و به قدرت رساندن جریانهای وابسته با نگرانی دنبال میکند و خواستار نقشآفرینی همۀ جریانات مذهبی و سیاسی در آیندۀ این کشور است. در این میان باید به نفوذ گستردۀ معنوی ایران در میان شیعیان زیدی و بهویژه جنبش حوثیه اشاره کرد که نگرانیهای عربستان سعودی و آمریکا را برانگیخته است (2015 ,mariwany).
این کتاب میکوشد با توجه به جایگاه استراتژیک یمن و اهمیت آن برای دو رقیب منطقهای و شکلگیری رقابت درون منطقهای و بینالمللی به این سؤال پاسخ دهد که نقش ایران در بحران یمن چه تأثیری بر امینت عربستان میگذارد؟ لذا هدف اصلی این کتاب بررسی نقش ایران در بحران یمن و تأثیر آن بر امنیت عربستان است. اهداف فرعی آن عبارتاند از: 1. بررسی چگونگی شکلگیری بحران یمن؛ 2. بررسی نقش عربستان در بحران یمن؛ ۳. بررسی اهداف و راهکارهای ایران در بحران یمن در برابر عربستان.
فصل اول چارچوب نظری تحقیق را در بر میگیرد و مباحث کلی دربارۀ واقعگرایی، نفوذ و هژمونی بررسی میشود. در فصل دوم بحران یمن و عوامل شکلگیری این بحران تجزیهوتحلیل میشود. فصل سوم به سیاست خارجی عربستان دربارۀ بحران اختصاص دارد و سیاستهای این کشور برای جلوگیری از نفوذ ایران در یمن و به وجود آمدن یک دولت طرفدار ایران تجزیهوتحلیل شده است. در فصل چهارم نقش ایران در بحران یمن و تأثیر آن بر امنیت عربستان تجزیهوتحلیل میشود. در این فصل تلاش ایران برای روی کار آوردن دولتی دموکراتیک همسو با سیاستهای خودش و کاهش ضریب امنیتی عربستان در منطقه بررسی شده است. در انتها هم نتیجهگیری و پیشنهادهایی درزمینۀ مباحث کتاب آمده است.
نقد و بررسیها
هنوز بررسیای ثبت نشده است.